کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درون شو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
endoderm
درونپوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. درونیترین لایه از سه لایۀ زایندۀ اولیۀ جنین جانور که بخشی از لولۀ گوارش و ریهها و ساختارهای مربوط از آن پدید آید 2. درونیترین لایۀ پوست که مانند غلافی بافت آوندی ریشهها و برخی ساقهها را د ربر گیرد
-
heart rot, heart decay
درونپوسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هرنوع پوسیدگی که به درونچوب محدود میشود
-
intine
درونپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] بخش درونی پوشش هاگ یا دانۀ گَرده که زیر برونپوش قرار دارد
-
neuroplasm
درونپی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] درونمیانیاختۀ یک یاختۀ عصبی
-
endosome
درونتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. اندامکی شبههستهای در درون هستۀ تکیاختهایهای تاژکدار، محتوی رِنا، که در طی تقسیم رشتمانی باقی میماند 2. لایۀ درونی برخی از اسفنجها 3. نوعی حبابچۀ درونیاختهای که در نتیجۀ فرورفتگی غشا، در فرایند درونبَری مواد تشکیل میشود
-
endolymph
درونتنابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مایعی که پیچال غشایی گوش را پر میکند
-
dark heart
درونتیرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] سرخ، خاکستری یا آبی شدن درونچوب درختان پهنبرگ که لزوماً در نتیجۀ پوسیدگی نیست
-
intraocular
درونچشمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ویژگی نوعی دارورسانی که در آن مادۀ دارویی در درون حفرۀ چشم چکانده میشود متـ . چشمی 2
-
endopolygeny
درونچندزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] نوعی تولیدمثل غیرجنسی که در آن زادگان ازطریق جوانهزنی یاختۀ مادر تولید میشوند
-
heartwood, duramen, eart
درونچوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخش درونی و غیرزندۀ ساقۀ درخت که به آن استحکام بیشتری میبخشد
-
genotype 1
درونچهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ترکیب مادی در ساختار یک یا گروهی از دستساختههای باستانی که ازنظر وضعیت ظاهری و باطنی آن را از برونچهرش متمایز میسازد
-
gauge side
درونخط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فضای داخلی بین دو ریل یک خط آهن
-
endosperm 2
دروندانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بافت ذخیرهای در دانۀ اغلب نهاندانگان که از همجوشی یکی از گیازامهها با دو هستۀ قطبی تشکیل میشود
-
endodyogeny
دروندوزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] نوعی تکثیر غیرجنسی که در آن دو یاختۀ دختر درون یاختۀ مادر شکل میگیرند
-
endophilicity
دروندوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تمایل ساختاری یک جزء یا کل یک مولکول به نفوذ یا باقی ماندن در یک فاز