کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درون دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
endophytism
درونرُستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گذراندن تمام یا قسمتی از دورۀ زندگی در داخل گیاه دیگر
-
endomorphism
درونریختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] یک همریختی از یک ساختار ریاضی به خود آن ساختار
-
endocrine
درونریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی، علوم دارویی] ویژگی دستهای از غدد و ساختارهای ترشحی که مواد ترشحی خود را به درون خون میریزند
-
endocrinologist
درونریزشناس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] متخصص در حوزۀ درونریزشناسی
-
endocrinology
درونریزشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] 1. مطالعۀ هورمونها و ساختار و عملکرد سامانۀ درونریز 2. تخصصی در پزشکی که در آن به تشخیص و درمان اختلالات سامانۀ درونریز میپردازند
-
endogenous
درونزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ویژگی هر عامل یا مادهای که منشأ آن درون یک اندامگان باشد
-
endotoxin
درونزهرابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] سمی که در باکتری وجود دارد و تنها پس از تجزیه یا مردن یا متلاشی شدن یاختۀ باکتریایی آزاد میشود
-
insourcing
درونسپاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] انتقال کارهایی که در بیرون شرکت انجام میشود به درون شرکت و انجام آنها در داخل شرکت
-
slip 1
درونسُرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سُر خوردن هواگَرد به سمت داخل دایرۀ گردش، در حین دور زدن در پرواز
-
ingressive
درونسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] 1. ویژگی دستهای از آواهای زبان که در تولید آنها جریان هوا به سمت درون آغازشگر است 2. آوایی که در تولید آن جریان هوا به سمت درون آغازشگر است
-
intrados, soffit
درونسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] لبۀ درونی هر چَفته یا طاق
-
black heart 1
درونسیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درونچوب کاذبی به رنگ مشکی یا قهوهای تیره که معمولاً از درونچوب قابل تشخیص نیست و عمدتاً در پهنبرگان مشاهده میشود
-
intra-arterial, endarterial
درونشریانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ویژگی نوعی دارورسانی که در آن دارو به درون شریان تزریق میشود متـ . شریانی 1
-
intraperitoneal
درونصفاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ویژگی نوعی دارورسانی که در آن دارو به درون حفرۀ صفاق تزریق میشود متـ . صفاقی
-
intramuscular
درونعضلانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ویژگی نوعی دارورسانی که در آن مادۀ دارویی به درون عضله تزریق میشود متـ . عضلانی