کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درونپادتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
assimilation
درونانطباق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ تحول شناختی پیاژه، فرایند انضمام اطلاعات در ساختارهای ازپیشموجودِ شناختی، بدون تعدیل آن ساختارها
-
endocarp
درونبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] درونیترین لایۀ پیرابَر در میوۀ نهاندانگان
-
import
درونبُرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از زیرگزینههای پرونده که برای آوردن یک پرونده همراه با تغییر قالب از نرمافزاری دیگر به درون نرمافزار جاری به کار میرود
-
retract1
درونبُرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
endocytosis
درونبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بردن مواد خارجی اعم از جامد یا مایع ازطریق غشای یاخته به درون آن
-
retraction, retract2
درونبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
endoscope
درونبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ابزاری برای معاینۀ داخل مجراها و حفرههای بدن
-
endoscopy
درونبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] معاینۀ مجراها و حفرههای داخلی بدن با درونبین
-
endoderm
درونپوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. درونیترین لایه از سه لایۀ زایندۀ اولیۀ جنین جانور که بخشی از لولۀ گوارش و ریهها و ساختارهای مربوط از آن پدید آید 2. درونیترین لایۀ پوست که مانند غلافی بافت آوندی ریشهها و برخی ساقهها را د ربر گیرد
-
heart rot, heart decay
درونپوسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هرنوع پوسیدگی که به درونچوب محدود میشود
-
intine
درونپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] بخش درونی پوشش هاگ یا دانۀ گَرده که زیر برونپوش قرار دارد
-
neuroplasm
درونپی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] درونمیانیاختۀ یک یاختۀ عصبی
-
endosome
درونتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. اندامکی شبههستهای در درون هستۀ تکیاختهایهای تاژکدار، محتوی رِنا، که در طی تقسیم رشتمانی باقی میماند 2. لایۀ درونی برخی از اسفنجها 3. نوعی حبابچۀ درونیاختهای که در نتیجۀ فرورفتگی غشا، در فرایند درونبَری مواد تشکیل میشود
-
endolymph
درونتنابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مایعی که پیچال غشایی گوش را پر میکند
-
dark heart
درونتیرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] سرخ، خاکستری یا آبی شدن درونچوب درختان پهنبرگ که لزوماً در نتیجۀ پوسیدگی نیست