کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درونسُرش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
درون
دیکشنری فارسی به عربی
داخل , داخلي , في
-
postimpact skid distance
پسسُرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مسافت سُرش وسیلۀ نقلیه پس از برخورد یا تصادف
-
wheel slide, wheel skid
سُرش چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] حالتی که در هنگام ترمزگیری شدید و چسبندگی ضعیف اتفاق میافتد
-
skid
برونسُرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سُر خوردن هواگَرد به سمت بیرون دایرۀ گردش، در حین دور زدن در هنگام پرواز
-
preimpact skid distance
پیشسُرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] طول سُرش وسیلۀ نقلیه قبل از برخورد یا تصادف
-
internal-internal trip
سفر درون ـ درون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفری که هر دو سر آن، یعنی مبدأ یا مقصد، در داخل محدودۀ مشخص باشد متـ . سفر دوسردرون
-
glissando (it.), gliss.
سُرِش نغمهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فنی در اجرای موسیقی که در آن نوازنده محدودهای صوتی را بهصورت سراندن و با گذر از همۀ نغمههای قابلاجرای آن ساز در آن محدوده اجرا میکند
-
wheel slide protection system
سامانۀ سُرشگیر چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سامانهای که بر روی اغلب وسایل نقلیۀ ریلی مسافری نصب و مانع سُر خوردن آنها میشود
-
unislip propeller
پروانۀ سُرشثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پروانهای که تابیدگی آن از انتهای تیغهها تا نقطۀ مشخصی در سطح آنها افزایش مییابد و از آن نقطه تا نوک تیغهها کاهش مییابد
-
نیک درون
لغتنامه دهخدا
نیک درون . [ دَ ] (ص مرکب ) نیک سیر. خوش طینت . نیکونهاد. خوش نیت .
-
intraclast
درونآوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] قطعهای سنگآهک که براثر فرسایش در درون حوضۀ رسوبی ایجاد و سپس بهصورت رسوب جدید نهشته شده باشد
-
endosteum
دروناُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] غشایی که حفرههای میانی استخوان را میپوشاند
-
endosteal
دروناُستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به دروناُست
-
assimilation
درونانطباق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ تحول شناختی پیاژه، فرایند انضمام اطلاعات در ساختارهای ازپیشموجودِ شناختی، بدون تعدیل آن ساختارها
-
endocarp
درونبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] درونیترین لایۀ پیرابَر در میوۀ نهاندانگان