کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درونتنابهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
درون
دیکشنری فارسی به عربی
داخل , داخلي , في
-
trabeculae nodi lymphatici, trabeculae nodi lymphoidei
تورتیغههای گرهتنابهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] تارهایی از بافت پیوندی فشرده که با گرههای تنابهای پر شده است
-
short-haul tourism, short-haul travel
گردشگری درونقارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سفری درونقارهای یا محلی که با هواپیما معمولاً کمتر از پنج ساعت طول میکشد
-
in silico mining
کاوش درونتراشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] بازیابی توالیهای دِنا یا رِنا یا پروتئین در پایگاههای اطلاعاتی با بهرهگیری از ابزارهای مناسب جستجو متـ . کاوش درتراشه
-
short-haul tourist
گردشگر درونقارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بازدیدکنندهای که معمولاً درون مرزهای جغرافیایی یک قاره سفر میکند
-
intertropical front
جبهۀ درونحارّهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبههای فرضی درون ناوۀ استوایی که هوای نیمکرۀ شمالی و جنوبی را از هم جدا میکند متـ . جبهۀ استوایی equatorial front جبهۀ حارّهای tropical front
-
intraparticle porosity
تخلخل درونذرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تخلخل درون ذرات یک سنگ
-
intrazonal trip
سفر درونحوزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفری که مبدأ و مقصد آن در حوزهای واحد قرار داشته باشد
-
in vitro translation, in vitro protein synthesis, cell-free protein synthesis, cell-free translation
ترجمۀ درونشیشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ترجمۀ رناپ تلخیصشده و جداشده از یاخته در لولۀ آزمایش متـ . ترجمۀ درشیشه
-
interstitial compound
ترکیب درونشبکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی که در آن یونها یا اتمهای یک مادۀ نافلز فضاهای خالی حفرهگون را در شبکۀ بلوریِ فلز پر میکنند
-
neuroplasmic
درونپیای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مربوط به درونپی
-
in silico
درونتراشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ویژگی روش تحلیل دادههای مبتنی بر بانکهای اطلاعاتی رایانهمحور متـ . درتراشه
-
درونریختی حلقهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← درونریختی حلقهها
-
درونزیوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی، علوم سلامت] ← درونتنی
-
in vivo 2
درونزیوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ویژگی آزمایشهایی که در درون بدن موجود زنده انجام میشود متـ . درزیوه