کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درونانطباق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
درون
لغتنامه دهخدا
درون . [ دَ ] (اِخ ) نام شهری است در خراسان مابین مرو و نسا که آنها نیز دو شهراند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ). نام این شهر در معجم البلدان و حدود العالم نیامده اما در ذیل عالم آرای عباسی یاد شده . (از حاشیه ٔ برهان از مجله ٔ سخن سال ...
-
درون
لغتنامه دهخدا
درون . [ دُ ] (اِ) پیمانه ٔ غله . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ).
-
درون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) darun ۱. [مقابلِ بیرون] میان چیزی یا جایی.۲. دل: ◻︎ تا توانی درون کس مخراش / کاندراین راه خارها باشد (سعدی: ۸۳).۳. [مجاز] ضمیر؛ باطن: ◻︎ درونها تیره شد باشد که از غیب / چراغی برکند خلوتنشینی (حافظ: ۹۴۶).
-
درون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dron] darun ۱. در آیین زردشتی، نان کوچکی که برای بعضی مراسم مذهبی میپزند و جلو موبد میگذارند و موبد با خواندن کلماتی از اوستا و دعای مخصوصی نان را متبرک کرده و سپس میان حاضران قسمت میکنند.۲. دعایی که در این مراسم بهوسیلۀ موبد خوانده...
-
درون
دیکشنری فارسی به عربی
داخل , داخلي , في
-
conformance testing/ conformance test, conformity testing
آزمون انطباق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] آزمون مطابقت عملکرد یک دستگاه با استانداردهای لازم
-
accommodation
برونانطباق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] سازگار کردن طرحوارۀ ذهنی برای انطباق اطلاعات کسبشده ازطریق تجربه
-
document of compliance 1, DOC, certificate of compliance 1
سند انطباق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مدرکی که پس از حصول اطمینان از انطباق سامانۀ مدیریت ایمنی شرکت کشتیرانی با الزامات آییننامۀ بینالمللی مدیریت ایمنی صادر میشود
-
social adaptation
انطباق اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] سازگاری با ضرورتها و محدودیتها و آداب و رسوم اجتماعی
-
sensory adaptation
انطباق حسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] کاهش پاسخدهندگی گیرنده یا دستگاه حسی به دنبال تحریک طولانیمدت
-
انطباق بامورد
دیکشنری فارسی به عربی
حشمة
-
internal-internal trip
سفر درون ـ درون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفری که هر دو سر آن، یعنی مبدأ یا مقصد، در داخل محدودۀ مشخص باشد متـ . سفر دوسردرون
-
عدم انطباق کانونی
دیکشنری فارسی به عربی
انحراف
-
نیک درون
لغتنامه دهخدا
نیک درون . [ دَ ] (ص مرکب ) نیک سیر. خوش طینت . نیکونهاد. خوش نیت .
-
intraclast
درونآوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] قطعهای سنگآهک که براثر فرسایش در درون حوضۀ رسوبی ایجاد و سپس بهصورت رسوب جدید نهشته شده باشد