کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دروغی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دروغی
/doruqi/
معنی
۱. ساختگی؛ نادرست.
۲. (قید) بهدروغ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
fake, false, fictional, fictitious, mimic, mock, professed, sham
-
جستوجوی دقیق
-
دروغی
لغتنامه دهخدا
دروغی . [ دُ ] (ص نسبی ) منسوب به دروغ . مربوط به دروغ . دروغ . کاذب . دروغگو. (ناظم الاطباء). دروغین . کاذبه . (یادداشت مرحوم دهخدا). باطل . نادرست . || ساختگی . مصنوعی : کسری و جم به درگهت هردو شهی دروغی اندحاتم و معن بردرت هردو گدای راستین .سلمان ...
-
دروغی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به دروغ) doruqi ۱. ساختگی؛ نادرست.۲. (قید) بهدروغ.
-
دروغی
دیکشنری فارسی به عربی
مشعوذ
-
واژههای مشابه
-
خدای دروغی
دیکشنری فارسی به عربی
معبود
-
دلیر دروغی
دیکشنری فارسی به عربی
شجاعة
-
وابسته به خدایان دروغی وبت ها
دیکشنری فارسی به عربی
معبود
-
جستوجو در متن
-
جنگ زرگری
لهجه و گویش تهرانی
نزاع دروغی
-
crocodile tears
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشک تمساح، اشک دروغی
-
تباکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tabāki گریۀ دروغی کردن؛ خود را به گریه زدن.
-
دروغینه
لغتنامه دهخدا
دروغینه . [ دُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) دروغی . دروغین . دروغ . و رجوع به دروغی و دروغین شود.
-
معبود
دیکشنری عربی به فارسی
بت , صنم , خداي دروغي , مجسمه , لا ف زن , دغل باز , سفسطه , وابسته به خدايان دروغي وبت ها , معبود
-
تباکی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) گریة دروغی .
-
bravado
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bravado، لاف دلیری، پهلوان پنبه، دلیر دروغی