کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دروازۀ بلیت خوانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
signal gantry
دروازۀ علامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سازهای دروازهمانند که پایههای آن در دو طرف یک یا چند خط قرار میگیرد و علائم بر روی آن نصب میشود
-
gate position, gate number
شمارۀ دروازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] عدد مربوط به دروازهای خاص که به یک پرواز اختصاص یابد
-
gateway city
شهر دروازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شهری که به دلیل شرایط جغرافیایی و وضعیت شبکههای حملونقل بهعنوان اولین مقصد در یک کشور یا منطقه محسوب میشود
-
دروازه بان
لغتنامه دهخدا
دروازه بان . [ دَرْ زَ / زِ ] (ص مرکب ) حاجب . بواب . (آنندراج ). دروازه وان . دراب . (یادداشت مرحوم دهخدا). پاسبان دروازه . (ناظم الاطباء) : مانا که هست گردون دروازه بان دربنداجری است آن دو نانش زانعام شاه کشور. خاقانی .پس آنگه به دروازه ها تاختندز ...
-
دروازه بانی
لغتنامه دهخدا
دروازه بانی . [ دَرْ زَ / زِ ] (حامص مرکب ) شغل و حرفه ٔدروازه بان . || (اِ مرکب ) خراجی که از ستور و غیره گیرند گاه عبور از دروازه . باجی که از واردبه شهری دم دروازه گیرند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
دروازه شکن
لغتنامه دهخدا
دروازه شکن . [ دَرْ زَ / زِ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) دروازه شکننده . شکننده ٔ دروازه : پنج پیل نر خیاره و پنج ماده ٔ دیوارافکن دروازه شکن بباید باشد که بکار آید شهری را که حصار گیرند. (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 400).
-
دروازه گاه
لغتنامه دهخدا
دروازه گاه . [ دَرْ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) چیزی که پیش کوهه ٔ زین از زیادت پهلوی زین است و معرب آن دَرْواسَج است . (از منتهی الارب ).
-
دروازه گوگ
لغتنامه دهخدا
دروازه گوگ . [ دَرْ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان تکاب بخش بجستان شهرستان گناباد واقعدر 16 هزارگزی جنوب خاوری بجستان و 6 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ عمومی گناباد به بجستان . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
دروازه وان
لغتنامه دهخدا
دروازه وان . [ دَرْ زَ / زِ ] (ص مرکب ) دروازه بان . دراب . (یادداشت مرحوم دهخدا). بواب . و رجوع به دروازه بان شود.
-
دروازه ٔ نو
لغتنامه دهخدا
دروازه ٔ نو. [ دَرْ زَ / زِ ی ِ ن َ / نُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) محله ٔ لولیان . (از آنندراج ) : نه از دروازه ٔ نو دری برویم گشودند. (طاهر نصیرآبادی ، از آنندراج ).
-
دروازه دیلج
لغتنامه دهخدا
دروازه دیلج . [ دَرْ زَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خشابر طالشدولاب بخش رضوان ده شهرستان طوالش واقع در 11 هزارگزی جنوب خاوری رضوان ده و 4 هزارگزی پنجشنبه بازار، با 195 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ چاف رود و چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2...
-
پلنگ دروازه
لغتنامه دهخدا
پلنگ دروازه . [ پ َ ل َ دَ زَ ] (اِخ ) نام قریه ای از دهستان یالورود (یالرود) نور. (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 111).
-
پائین دروازه
لغتنامه دهخدا
پائین دروازه . [ دَرْ زَ ] (اِخ ) نام محلتی است به مشرق شهر اصفهان .
-
دروازه بان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) darvāzebān ۱. (ورزش) ورزشکاری که درون دروازه ایستاده و از ورود توپ به آن جلوگیری میکند.۲. نگهبان دروازه؛ پاسبان در شهر یا در قلعه.
-
gateway drug theory, gateway theory, gateway hypothesis, gateway effect
نظریۀ مواد دروازهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] نظریهای مبنی بر این باور که مواد کمخطر و سبک ممکن است به مصرف مواد پرخطر و سنگین و همچنین ارتکاب جرم منجر شود