کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درهم آمیخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
درهم کشیده
لغتنامه دهخدا
درهم کشیده . [ دَ هََ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) متقلص و کوتاه شده و چین دار. (ناظم الاطباء). مقمئن . (منتهی الارب ): اقفعلال ، تجعثم ، تجعثن ، تقلص ، تکردس ، تکنع؛ درهم کشیده شدن . (از منتهی الارب ): اقرنباغ ؛ درهم کشیده شدن در سرما. اقورار؛ د...
-
برهم درهم
لغتنامه دهخدا
برهم درهم . [ ب َ هََ دَ هََ ] (ص مرکب ) پریشان . آشفته . زیروزبر. (آنندراج ). مضطرب . مشوش . زیر و بالا. سرنگون . (ناظم الاطباء). درهم برهم .
-
درهم ریختگی
دیکشنری فارسی به عربی
تلملم , حيرة , فوضي
-
درهم وبرهمی
دیکشنری فارسی به عربی
تشويش , فوضي , هريسة
-
درهم پیچیدن
دیکشنری فارسی به عربی
تشابک , منشد جدا
-
درهم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مزيج
-
درهم آمیخت
دیکشنری فارسی به عربی
أدْمَجَ
-
درهم انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
اشغل
-
درهم کوبیدن
دیکشنری فارسی به عربی
حطم ، اِجتياحٌ
-
درهم امیختگی
دیکشنری فارسی به عربی
خلية
-
درهم وبرهم
دیکشنری فارسی به عربی
عکر , مهمل
-
درهم گسیختن
دیکشنری فارسی به عربی
عرقل
-
درهم دریده
دیکشنری فارسی به عربی
ممزق
-
درهم گسیخته
دیکشنری فارسی به عربی
معرقل
-
درهم کردن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: gel yâ bekeri طاری: gal yâ ârkard(mun) طامه ای: qâti kardan طرقی: gel yâ ârkardmun کشه ای: gel yâ ârkardmun نطنزی: gelhem kardan