کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درهر صورت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درهر صورت
دیکشنری فارسی به عربی
ابدا
-
واژههای همآوا
-
در هر صورت
فرهنگ واژههای سره
در هر گونه
-
جستوجو در متن
-
علی ای حال
فرهنگ فارسی عمید
(حرف، قید) [عربی: علیایِّحالٍ] 'alā'ayye(o)hāl بههر حال؛ بههر روی؛ درهر صورت.
-
ابدا
دیکشنری عربی به فارسی
اغاز کردن , اغاز نهادن , شروع کردن , اغاز شدن , هميشه , همواره , هرگز , هيچ , اصلا , درهر صورت , هيچگاه , هيچ وقت , ابدا , حاشا , هرگز ديگر , ديگر ابدا
-
جوزهر
لغتنامه دهخدا
جوزهر. [ ج َ زَهََ ] (اِخ ) معرب گوزهر است که فلک اول قمر است و او بمنزله ٔ ممثل اوست . (برهان ) (ذیل اقرب الموارد). ممثل قمر. (کشاف اصطلاحات الفنون ). || هر یک از عقده ٔ رأس و ذنب را نیز گویند و آن محل تقاطع فلک حامل و مایل قمر است . (برهان ). ابور...
-
شب چرا
لغتنامه دهخدا
شب چرا. [ ش َ چ َ ] (نف مرکب ) حیوانی که در شب میچرد. (از فرهنگ نظام ). ستوری که در شب چرا میکند. (ناظم الاطباء). الف در چرا زایدست ، خان آرزو در سراج اللغات گوید: بعضی از فضلای معاصرین الف را در این بیت نظامی :به شب زنگی آن شب چرا گشته مست چو ماه آم...
-
چارباغ اصفهان
لغتنامه دهخدا
چارباغ اصفهان . [ غ ِاِ ف َ ] (اِخ ) در سنه ٔ 1006 هَ . ق . که شاه عباس اول قصد کرد پایتخت را از قزوین به اصفهان قرار دهد از دروازه ٔ باغ نقش جهان که موسوم به درب دولت کرده بودتا کنار زاینده رود خیابانی احداث نمود و چارباغی درهر دو طرف خیابان طرح شد ...
-
قانون اساسی
لغتنامه دهخدا
قانون اساسی . [ ن ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قانون یک سلسله قواعدی است که شکل حکومت و سازمان قوای سه گانه ٔ کشور و امتیازات و تکالیف افراد را نسبت بدولت بیان میکند. مسائلی که معمولاً در قانون اساسی حل و فصل میشود عبارت است از:شکل حکومت (سلطنتی یا...
-
ابوسهل
لغتنامه دهخدا
ابوسهل .[ اَ س َ ] (اِخ ) ویجن بن رستم کوهی طبری . ابن ندیم گوید کوهی منسوب بکوه ، جبال طبرستان است و ابن قفطی در شرح حال او آورده است : ابوسهل کوهی منجم ، فاضلی کامل و عالم به علم هیئت و صنعت آلات ارصاد بود و اشتهار او به روزگار دولت بویهیان و ایام ...
-
اسپینزا
لغتنامه دهخدا
اسپینزا. [ اِ ن ُ ] (اِخ ) اسپینوزا. باروخ . فیلسوف هلاندی ، مولد آمستردام 1632 م . وی از خانواده ای یهودی و متمول بود و علوم عالیه و زبانهای قدیم و مخصوصاً عبری را بیاموخت و در ملل و نحل ، سیاست و نقدآئین یهود تبحر یافت . وی فریفته ٔ فلسفه ٔ دکارت ش...
-
فتوت
لغتنامه دهخدا
فتوت . [ ف ُ ت ُوْ وَ ] (ع اِمص ) جوانی . (زمخشری ) (اقرب الموارد). سیبویه گوید: در جمع و مصدر این ریشه یاء به واو بدل شود، و این ابدال کم نظیری است . (از اقرب الموارد). || سخا و کرم . (اقرب الموارد) (تعریفات ). بخشندگی . بخشش . دهش . (یادداشت بخط مو...
-
باب
لغتنامه دهخدا
باب . (ع اِ) به عربی در خانه را گویند. (برهان ). در تازی در خانه را گویند. (هفت قلزم ). در. (صراح اللغه ) (ترجمان القرآن علامه ٔ جرجانی نسخه ٔ خطی مؤلف ص 24) (شرفنامه ٔ منیری ). در عربی دروازه باشد. (غیاث ) (آنندراج ). ج ، ابواب ، ابوبه . (صراح اللغ...
-
عیار
لغتنامه دهخدا
عیار. (ع مص ) رفتن اسب و یا سگ بهر سو و این طرف و آن طرف به جولان و گریز آنها. (ناظم الاطباء). رها گشتن و رفتن اسب و سگ بدینجا و آنجا از روی شادی ، و یا براه خود رفتن بطوری که چیزی وی را بازنگرداند. (از اقرب الموارد). دویدن . (دهار). رفتگی و گریز.(من...