کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درنشاختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
درنشاختن
/darnešāxtan/
معنی
= درنشاندن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
درنشاختن
لغتنامه دهخدا
درنشاختن . [ دَ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) نشاختن . درنشانیدن . درنشاندن . جای دادن : بی اندازه کشتی و زورق بساخت بیاراست لشکر بدو درنشاخت . فردوسی .عماری و بالای هودج بساخت یکی مهد تا ماه را درنشاخت . فردوسی .هیچ نایم همی ز خانه برون گوئیم درنشاختند به لک...
-
درنشاختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] darnešāxtan = درنشاندن
-
جستوجو در متن
-
نشاختن
لغتنامه دهخدا
نشاختن . [ ن ِ ت َ ] (مص ) نشاندن . (برهان قاطع) (جهانگیری ) (آنندراج ) (انجمن آرا). نشانیدن . (یادداشت مؤلف ). نشاستن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) : هیچ نایم همی ز خانه برون گوئیم درنشاختند به لک . آغاجی .چو دیدش جهاندار بنواختش بر تخت پیروزه بنش...