کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
درمل
/dormol/
معنی
= دلمل
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
درمل
فرهنگ فارسی معین
(دُ مُ) (اِ.) نک دُلمُل .
-
درمل
لغتنامه دهخدا
درمل . [ دُ م ُ ] (اِ) غله را گویند که هنوز خوب نرسیده باشد و آنرا بریان کنند و خورند. (برهان ). دلمل . و رجوع به دلمل شود.
-
درمل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dormol = دلمل
-
جستوجو در متن
-
دلمل
فرهنگ فارسی معین
(دُ مُ) (اِ.) = درمل : 1 - غلة نارس . 2 - نخود و لوبیای سبز که هنوز در غلاف باشند.
-
دلمل
لغتنامه دهخدا
دلمل . [ دُ م ُ ] (اِ) غله ای که هنوز خوب نرسیده باشد، عموماً. (برهان ). || نخود خام که در غلاف باشد و هر غله ٔ نارس که آنرا بریان کنند، خصوصاً. (برهان ). نخود خام و سبز که در غلاف باشد و آنرا بریان کنند، و هر غله ٔ خام سبز که باخوشه ٔ آن بریان کرده ...