کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درمشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درمشی
لغتنامه دهخدا
درمشی . [ دِ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به دِرَمشان . (یادداشت مرحوم دهخدا از حدود العالم ). رجوع به درمشان شود.
-
واژههای مشابه
-
درمشی شاه
لغتنامه دهخدا
درمشی شاه . [ دِ رَ ] (اِخ ) نام مهتر ناحیت درمشان به گوزگانان . (از حدود العالم ). رجوع به درمشان شود.
-
جستوجو در متن
-
درمشان
لغتنامه دهخدا
درمشان . [ دِ رَ] (اِخ ) نام ناحیتی به خراسان قدیم . صاحب حدود العالم گوید: از دو ناحیت است یکی از بُست و دیگر از گوزگانان و این به ربوشاران پیوسته است و از این ناحیت آبها برود و با آبهای ربوشاران یکی شود و رود مرو ازاین آبهاست و مهتر این ناحیت را در...