کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درمان تسکینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
surgical treatment
درمان با جراحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی درمان که در آن بخش عمدۀ بیماری یا اختلال با عمل جراحی معالجه میشود
-
drug treatment alternative to prison
درمان جایگزین زندان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] برنامههای درمانی و توانبخشی که بهعنوان جایگزین زندان در مورد افراد مجرم به اجرا گذاشته میشود اختـ . درجان DTAP
-
court-mandated treatment
درمان دادگاهفرما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] درمانی که با حکم و دستور دادگاه انجام میشود
-
bereavement therapy
درمان داغداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] درمان یا مشاوره برای افراد داغدار
-
iatrogenic malnutrition
سوءتغذیۀ درمانزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] سوءتغذیۀ ناشی از دریافت بیشازحد یا ناقص یک یا چند مادۀ مُغَذی که در نتیجۀ بیدقتی یا ضعف عملکرد کارکنان درمانی رخ میدهد
-
drug court
دادگاه درمانمدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد، روانشناسی] نظام قضایی ویژۀ مجرمان دچار سوءمصرف مواد که فرد را ملزم میسازد از طرح درمانی خاصی تبعیت کند و در صورت تخطی مجازات شود
-
cycle fecundity
بارآوری دورۀ درمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] احتمال باردار شدن در حین اقدامات انجامشده در یک دورۀ قاعدگی که به درصد بیان میشود
-
وابسته به درمان شناسی
دیکشنری فارسی به عربی
علاجي
-
متخصص درمان شناسی
دیکشنری فارسی به عربی
معالج
-
متخصص درمان وحفاظت پاها
دیکشنری فارسی به عربی
مجمل الاقدام
-
درد و درمان
لهجه و گویش تهرانی
متضاد
-
بهداشت و درمان
فرهنگ گنجواژه
مجموعه کارهای پزشکی.
-
درد و درمان
فرهنگ گنجواژه
بیماری و درمان.
-
درست و درمان
فرهنگ گنجواژه
کامل، بدردخور.
-
دوا و درمان
فرهنگ گنجواژه
معالجه. دوا و درمان کردن.