کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درمانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درمانیدن
لغتنامه دهخدا
درمانیدن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) درمانده کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). مانده کردن . (از مجمل اللغة). خاموش کردن . (از دهار). افحام .(دهار) (المصادر زوزنی ). تَفهیه . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة): اعیاء؛ درمانیدن در رفتن . (دهار).|| درماندن . و رج...
-
جستوجو در متن
-
تفهیه
لغتنامه دهخدا
تفهیه . [ ت َ ] (ع مص ) درمانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). کند گردانیدن از سخن گفتن . (زوزنی ). درمانده گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
افحام
لغتنامه دهخدا
افحام . [ اِ ] (ع مص ) بازداشتن اندوه کسی را از شعرگوئی . (ناظم الاطباء). از شعرگوئی بازداشتن کسی را اندوه . (منتهی الارب ). || گریستن کودک چندانکه آوازش سپری شود. || بانگ کردن گوسپند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خاموش گردانیدن بحجت و خصومت . (...
-
اعیاء
لغتنامه دهخدا
اعیاء. [ اِ ] (ع مص ) مانده کردن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ). مانده کردن . درمانیدن . (مجمل ). مانده کردن ازبسیار رفتن یا حرکت . (از منتخب از غیاث اللغات ). مانده گردانیدن سیر، شتر را. (منتهی الارب ). بتعب و رنج انداختن ...