کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درماندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
درماندگی
/darmāndegi/
معنی
۱. بیچارگی؛ ناتوانی؛ عجز.
۲. تنگدستی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تنگدستی، فقر
۲. استیصال، بیچارگی، عجز
۳. خستگی، فرسودگی، ناتوانی
دیکشنری
demoralization, desolation, desperation, distress, frustration, need, pinch, prostration
-
جستوجوی دقیق
-
درماندگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تنگدستی، فقر ۲. استیصال، بیچارگی، عجز ۳. خستگی، فرسودگی، ناتوانی
-
helplessness
درماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالت و احساس عجز، همراه با ناامیدی و ناتوانی در حل مسائل
-
درماندگی
فرهنگ فارسی معین
(دَ دِ) (حامص .) بیچارگی ، ناتوانی .
-
درماندگی
لغتنامه دهخدا
درماندگی . [ دَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) صفت درمانده . بی چارگی . (آنندراج ). لاعلاجی . واماندگی . اضطرار. اعیاء. الجاء. توکل . خواع . (یادداشت مرحوم دهخدا).ضرورة. (دهار). عجز. فند. قلبة. (منتهی الارب ). کسح .مَندوری . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) : ب...
-
درماندگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) darmāndegi ۱. بیچارگی؛ ناتوانی؛ عجز.۲. تنگدستی.
-
درماندگی
دیکشنری فارسی به عربی
افلاس
-
واژههای مشابه
-
helplessness theory
نظریۀ درماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نظریهای برای تبیین تأثیر درماندگی آموخته بر پیدایش افسردگی یا استعدادِ ابتلا به آن
-
learned helplessness
درماندگی آموخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] بیانگیزگی و ناتوانی در واکنش به دلیل قرار گرفتن در معرض محرکها و وقایع ناخوشایندی که از اختیار فرد خارج است
-
سرافکندگی و درماندگی
فرهنگ گنجواژه
ناچاری، ذِلت.
-
گَشنگی و درماندگی
فرهنگ گنجواژه
بیچارگی.
-
جستوجو در متن
-
ravendom
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درماندگی
-
ravindranath
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درماندگی
-
عجز
فرهنگ واژههای سره
درماندگی، ناتوان