کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
درغویشی
لغتنامه دهخدا
درغویشی . [ دَرْغ ْ ] (حامص ) درویشی . نیازمندی . فقر. تهیدستی . رجوع به درغویش شود.
-
درغویش
لغتنامه دهخدا
درغویش . [ دَرْغ ْ ] (اِ) درغوش . درویش . صاحب میزان الافکار فی شرح معیار الاشعار خواجه نصیرالدین طوسی گوید که مردم بعض بلاد ایران کلمه ٔ درویش را درغویش تلفظ کنند با غین و واو معدوله .(یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به پسر درغوش شود.
-
درغاله
لغتنامه دهخدا
درغاله . [ دَ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) (از: درغ ، بند و سد و در + «َاله » علامت نسبت ) دربند. راه میان کوه . شعب . فرجه . (یادداشت مرحوم دهخدا). راه در کوه . شِعب . (دهار). راهی را گویند که از میان کوه بگذرد و آنرا به عربی شعب خوانند و فرجه ٔ میان دو ک...
-
آل
لغتنامه دهخدا
آل . (پسوند) َال . چنانکه آله (َاله ) در آخر بعض کلمات ، گاه ادات نسبت باشدو گاه افاده ٔ معنی تشبیه کند، مانند انگشتال به معنی چون انگشت ، یعنی لوت . عور. بی سازوبرگ : ز خانمان وقرابت بغربت افتادم بماندم اینجا بی سازوبرگ و انگشتال . ابوالعباس .و امرو...
-
آوا
لغتنامه دهخدا
آوا. (اِ) مخفف آواز . آواز. بانگ . ندا. آوازه . صوت . (صراح ). آوای . ازمل : ای بلبل خوش آوا آوا ده ای ساقی آن قدح رابا ما ده . رودکی .هزارآوا به بستان در کند اکنون هزارآوا. رودکی .دمنه را گفتا که تا این بانگ چیست با نهیب و سهم این آوای کیست دمنه گفت...