کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درضمن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درضمن
واژگان مترادف و متضاد
ضمن
-
درضمن
دیکشنری فارسی به عربی
فصل , في اثناء ذلک , في هذه الاثناء
-
واژههای همآوا
-
در ضمن
فرهنگ واژههای سره
همچنین، وانگهی، افزون برین
-
جستوجو در متن
-
ضمناً
واژگان مترادف و متضاد
اشارتاً، اشاری، بعلاوه، درضمن ≠ تلویحاً
-
في اثناء ذلک
دیکشنری عربی به فارسی
ضمنا , در اين ضمن , درضمن , در اثناء , در خلا ل
-
في هذه الاثناء
دیکشنری عربی به فارسی
ضمنا , در اين ضمن , درضمن , در اثناء , در خلا ل
-
active learning 1, action learning
یادگیری عملی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] یادگیری درضمن انجام فعالانۀ یک تکلیف یا عملیات شناختی
-
computer information and booking system
سامانۀ رایانهای اطلاعات و ذخیرۀ جا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سامانهای الکترونیکی که درضمن فراهم ساختن امکان ذخیرۀ جا، اطلاعات مربوط به نحوۀ دسترسی به خدمات گردشگری و قیمت آنها را به کاربران ارائه میکند
-
فصل
دیکشنری عربی به فارسی
فصل (کتاب) , شعبه , قسمت , باب , دوره , مسير , روش , جهت , جريان , درطي , درضمن , بخشي از غذا , اموزه , اموزگان , دنبال کردن , بسرعت حرکت دادن , چهار نعل رفتن
-
رامغوری
لغتنامه دهخدا
رامغوری . (اِخ ) مولی ابوالمفضل محمد فضل الحق رامغوری . او راست : میرایساغوجی و آن شرحی است بر ایساغوجی در منطق تألیف اثیرالدین ابهری که درضمن مجموعه ٔ چ هند به سال 1309 هَ . ق . طبع شده است . و نیز این شرح در مصر چاپ شده اما آنرا به سید شریف جرجانی...
-
اندراج
لغتنامه دهخدا
اندراج . [ اِ دِ ] (ع مص ) به آخر رسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). انقراض . (از اقرب الموارد). یقال اندرج القوم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || داخل شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). درآمدن . (غیاث ...
-
اندریاس
لغتنامه دهخدا
اندریاس . [ ] (اِخ ) (به معنی صاحب مروت ) یکی از رسولان دوازده گانه و پسر یونا و برادر شمعون پطرس و از اهل بیت صیدای جلیل بود. پیشه اش ماهیگیری و اول شاگرد یحیی تعمید دهنده بود پس از آن منجیزا متابعت نمود و چون او مسیا یعنی مسیح را یافت در حال بنزد ب...
-
زغبه
واژهنامه آزاد
زغبه (با فتح ز و سکون غ)، انقروی و نیکلسون آن را آسان، و بعضی شارحان، مفت و رایگان معنی کرده اند. زغب در لغت، به معنی موهاست که در گوش روییده، و زغبه جانورکی است مانند موش. در بیت ۳۴۶۰ از دفتر چهارم مثنوی: یا کلام حکمت و سرّ نهان/ اندر آید زغبه در...