کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درزه های بی سامان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cooling joint
درزۀ سردشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درزهای که براثر سرد شدن یک سنگ آذرین به وجود میآید
-
dip joint
درزۀ شیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درزهای که امتداد آن بر امتداد لایهبندی یا رَخ سنگ عمود باشد
-
diagonal joint
درزۀ قطری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درزهای که امتداد آن نسبت به امتداد چینهای رسوبی یا رَخ سنگ مایل است متـ . درزۀ مایل oblique joint
-
tension joint
درزۀ کششی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درزهای که براثر نیروهای کششی به وجود آمده است
-
oblique joint
درزۀ مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← درزۀ قطری
-
transverse joint, cross joint
درزۀ متقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درزهای که بر خطوارههای اصلی سنگ عمود است
-
joint plane
صفحۀ درزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سطح یک درزه
-
ابناء درزه
لغتنامه دهخدا
ابناء درزه . [ اَ ءِ دَ زَ / زِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فرومایگان . (مهذب الاسماء).
-
درزه کنان
لغتنامه دهخدا
درزه کنان . [ دَ زَ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شاهپور شهرستان خوی واقع در 30 هزار و پانصدگزی جنوب خاوری شاهپور و سه هزار و پانصد گزی باختر راه شوسه ٔ شاهپور به ارومیه ، با 217 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ زولا و راه آن ارابه رو است . (...
-
ام درزه
لغتنامه دهخدا
ام درزه . [ اُم ْ م ِ دَ زَ ] (ع اِ مرکب ) جهان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عالم . (ناظم الاطباء). دنیا. (از المرصع). و رجوع به درزه شود.
-
joint spacing
فاصلهبندی درزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فاصلۀ میان درزهها در یک دسته درزۀ خاص
-
tectonic joint
درزۀ زمینساختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درزهای که براثر فشارش (compaction) نیروهای زمینساختی به وجود میآید
-
spheroidal joint
درزۀ کُرهوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] یک دسته شکستگی هممرکز کروی یا بیضوی که پیرامون هستهای متراکم و ریزدانه شکل گرفته باشد
-
bedding joint
درزۀ لایهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درزهای در سنگهای رسوبی به موازات صفحۀ لایهبندی
-
nontectonic joint
درزۀ نازمینساختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درزهای که براثر فشارش (compaction) عواملی غیر از عوامل زمینساختی به وجود میآید