کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دررمیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دررمیدن
لغتنامه دهخدا
دررمیدن . [ دَرْ، رَ دَ ] (مص مرکب ) رمیدن . رم کردن . متشرد شدن . گریختن : تدبیر فرو گرفتن ترکمانان به ری راست نیامد و دررمیدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 407). غوریان دررمیدند و هزیمت شدند. (تاریخ بیهقی ص 112).چنان درمی رمد از دوست و دشمن که جادو از سپ...
-
جستوجو در متن
-
رمیدن
لغتنامه دهخدا
رمیدن . [ رَ دَ ] (مص ) نفرت گرفتن . (آنندراج ). احتراز نمودن بواسطه ٔ نفرت و کراهت . (ناظم الاطباء). شمیدن . (برهان ). انحیاش . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). استنفار. (از منتهی الارب ). نفار. نفور. (تاج المصادر بیهقی ) : رمیدنداز آن پهلو نامو...