کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دردور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دردور
/dordur/
معنی
جایی در دریا که آب دور خود بچرخد و فروبرود؛ گرداب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دردور
لغتنامه دهخدا
دردور. [ دُ ] (اِخ ) تنگنائی است به کنار دریای عمان . (منتهی الارب ). موضعی است درسواحل دریای عمان و آن تنگه ای است بین دو کوه که کشتیهای کوچک از آن عبور می کنند. (از معجم البلدان ). وفی هذا البحر جبال عمان و فیها الموضع الذی یسمی الدردور و هو مضیق ب...
-
دردور
لغتنامه دهخدا
دردور. [ دُ / دَ ] (ع اِ) گرداب که غرق کند. (منتهی الارب ). محلی در دریا که آب آن میجوشد و می چرخد، و درآن بیم غرق شدن است . (از اقرب الموارد). گرداب . (مهذب الاسماء). گرداب مهلک و غرق کننده ، و گویند عربی است . (برهان ). ج ، دَرادیر. (مهذب الاسماء) ...
-
دردور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dordur جایی در دریا که آب دور خود بچرخد و فروبرود؛ گرداب.
-
جستوجو در متن
-
اطراطیقوس
لغتنامه دهخدا
اطراطیقوس . [ اَ ] (معرب ، اِ) جوب کلان . (یادداشت مؤلف ). یونانی است بمعنی شبیه الکواکب و بعربی معروف به حالبی است جهت آنکه تعلیق آن بالخاصیة اورام حادث در حالب را نافع است .گیاهی است ساق آن کمتر از ذرعی و صلب و خشن و بر اطراف آن گلی شبیه به بابونه...
-
تازش
لغتنامه دهخدا
تازش . [ زِ ] (اِمص ) قطره زدن . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). || تاختن و تک و پوی کردن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). دویدن . (غیاث اللغات ). اسم مصدر تازیدن است . (فرهنگ نظام ). محمدمعین در حاشیه ٔ برهان آرد: پهلوی «تاچشن » از تاز+ ش (اس...