کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دردمنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دردمنده
لغتنامه دهخدا
دردمنده . [ دَ دَ م َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) دمنده . نافخ . (دهار). و رجوع به دردمیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
گَند و مَند
فرهنگ گنجواژه
چیزهای بد، کثافت. هرچه که گند و منده مال من دردمنده.
-
نفاثات
لغتنامه دهخدا
نفاثات . [ ن َف ْ فا ] (ع ص ) ج ِ نفاثة، به معنی ساحر.- نفاثات فی العقد ؛ زنان ساحره . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). زنان دردمنده ٔ سحر بر عقده ها. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). زنان ساحر که در گره های ریسمان جادو دمند. (فرهنگ خطی ). ز...