کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دردآشنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دردآشنا
/dard[']āš[e]nā/
معنی
کسی که به درد و رنج خو گرفته باشد و به درد و رنج کس دیگر پی ببرد؛ دردمند: ◻︎ سخت میترسم چو برگ لاله گردد داغدار / گوش گل از نالهٴ دردآشنای بلبلان (صائب: لغتنامه: دردآشنا).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دردآشنا
لغتنامه دهخدا
دردآشنا. [ دَ ش ْ / ش ِ ] (ص مرکب ) آشنا و مأنوس با درد. معتاد به درد و رنج . (ناظم الاطباء). واقف و آگاه به سختی و شدت و ناملایم : سخت می ترسم چو برگ لاله گردد داغدارگوش گل از ناله ٔ دردآشنای بلبلان .صائب (از آنندراج ).
-
دردآشنا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) dard[']āš[e]nā کسی که به درد و رنج خو گرفته باشد و به درد و رنج کس دیگر پی ببرد؛ دردمند: ◻︎ سخت میترسم چو برگ لاله گردد داغدار / گوش گل از نالهٴ دردآشنای بلبلان (صائب: لغتنامه: دردآشنا).
-
جستوجو در متن
-
بیرگ
واژگان مترادف و متضاد
بیتعصب، بیحمیت، بیدرد، بیغیرت ≠ باحمیت، دردآشنا
-
دردآشنائی
لغتنامه دهخدا
دردآشنائی . [ دَ ش ْ / ش ِ ] (حامص مرکب ) انس با درد داشتن . دردآشنا بودن . آگاه و واقف به شدت درد و رنج بودن .
-
دمساز
لغتنامه دهخدا
دمساز. [ دَ ] (نف مرکب ) دردآشنا. هم آهنگ . سازگار. سازوار. موافق . (یادداشت مؤلف ). موافق و هم آهنگ و همساز. (ناظم الاطباء). همنفس و همراز. (انجمن آرا)(آنندراج ). موافق به مدعا. (از برهان ) : گشاده بر ایشان بود راز من به هر نیک وبد بوده دمساز من . ...