کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درخشیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درخشیدگی
لغتنامه دهخدا
درخشیدگی . [ دُ / دَ / دِ رَ دَ / دِ ] (حامص ) درخشان بودن : ملد، ملدان ؛ درخشیدگی روی . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
لمع
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) درخشیدن . 2 - (اِ مص .) درخشیدگی ، درخشش .
-
برافروختگی
لغتنامه دهخدا
برافروختگی . [ ب َ اَ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حاصل مصدر از برافروختن . حالت و چگونگی برافروخته . روشنایی و درخشیدگی . (ناظم الاطباء). رجوع به برافروختن و برافروخته شود.