کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درخت چیره نما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
dendrology
درختشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخشی از علم جنگلداری که به تشخیص و ردهبندی سامانمند درختان میپردازد
-
arboricide
درختکُش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] مادهای شیمیایی که از آن برای از بین بردن درختها و درختچهها استفاده میشود
-
dummy 1
درخت کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که از آن برای کمک به بر پا کردن دکل درختی در داربَری استفاده میشود
-
wolf tree
درخت گرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی قوی و شاداب، عموماً با نحوۀ رویش نامناسب، که بیش از ارزش اقتصادی خود فضا اشغال میکند و به درختان مفید مجاور آسیب میرساند
-
wish tree
درخت مراد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] درختی که معمولاً برحسب گونه یا موقعیت مکانی یا وضعیت ظاهر برای ادای نذورات و برآورده شدن حاجات مورد توجه قرار میگیرد
-
dominated, intermediate, subdominant 1
درخت مغلوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که تاج آن در لایههای میانی تاجپوشش قرار دارد و تنها ستاکهای انتهایی آن آزاد است
-
sacred tree
درخت مقدس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← درخت زندگی
-
dendrograph
درختنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ابزاری که محیط ساقۀ درخت را بهطور مستمر ثبت میکند
-
shade intolerant tree
درخت نورپسند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که برای رقابت زیستی به نور کافی نیاز دارد
-
dendroid, tree-like
درختوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخشی در گیاهان که در رأس به شاخکهای ظریف تقسیم میشود و در مجموع ظاهری شبیه به تاج درخت پیدا میکند
-
tree age
سن درخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] سن کل ساقۀ روزمینی درخت برحسب سال
-
درخت سنبه
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ سُ بِ) (اِمر.) نک دارکوب .
-
سیاه درخت
فرهنگ فارسی معین
(دِ رَ) (اِمر.) 1 - درختچه ای از تیرة عناب ها که برگ هایش در شاخه های جوان متقابل و دندانه دار است . گل هایش خوشه ای و به رنگ زرد مایل به سبز است . میوة این گیاه به بزرگی یک نخود و طعمش تلخ و نامطبوع است . از میوة آن شیره ای به نام شیرة نرپرن می گیرن...
-
درخت آسوریک
لغتنامه دهخدا
درخت آسوریک . [ دِ رَ ت ِ ] (اِخ ) (به معنی درخت آسوری ) منظومه ای است به زبان پهلوی متضمن مناظره ٔ میان بز و درخت خرما و رجحان هر یکی بر دیگری .
-
درخت آهن
لغتنامه دهخدا
درخت آهن . (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اَنجیلی که درختی است جنگلی مخصوص شمال ایران و چوب بسیار محکمی دارد، و آنرا دَمیر آغاجی یعنی درخت آهن نیز نامند. (از دائرةالمعارف فارسی ).