کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درختچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
درختچه
/deraxtče/
معنی
درخت کوچک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
bush, shrub
-
جستوجوی دقیق
-
shrub
درختچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هر رستنی چوبی که از بُن آن ساقههای متعدد منشعب شده باشد
-
درختچه
فرهنگ فارسی معین
( ~. چِ) (اِمصغ .) 1 - درخت کوچک . 2 - درخت کوچکی به ارتفاع یک تا پنج متر که معمولاً تنة مشخص ندارد و از قاعده منشعب است .
-
درختچه
لغتنامه دهخدا
درختچه . [ دِ رَ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر درخت . درخت که طبعاً قد کوتاه دارد. درختک . ثُمنُش . جنبة. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
درختچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) deraxtče درخت کوچک.
-
درختچه
دیکشنری فارسی به عربی
شجيرة
-
واژههای مشابه
-
armed shrub
درختچۀ خاردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] گیاهی با تیغ یا خار بسیار
-
گرمدشت درختچهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← ساوانای درختچهای
-
shrub steppe
استپ درختچهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] استپی که گونۀ چوبی غالب آن درختچه است متـ . سبزدشت درختچهای
-
shrub savanna
ساوانای درختچهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ساوانایی که پوشش غالب آن درختچه است متـ . گرمدشت درختچهای
-
سبزدشت درختچهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← استپ درختچهای
-
سبزدشت درختچهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← استپ درختچهای
-
جستوجو در متن
-
shrubberies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درختچه ها، بوته زار، درختچه زار
-
بنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ بن] (زیستشناسی) [قدیمی] bonak درختچه.