کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درج اعتبارات در بودجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درج اعتبارات در بودجه
دیکشنری فارسی به عربی
أدْراجُ اعتماداتٍ في الْميزانية
-
واژههای مشابه
-
دُرج
لهجه و گویش تهرانی
جعبه جواهر،صندوق کوچک وسائل قیمتی
-
insert key, insert 1
کلید درج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که با فشار دادن آن میتوان نویسههایی را بین نویسههای موجود وارد کرد متـ . درج
-
درج 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← درنهش
-
درج 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← کلید درج
-
کاتب درج
لغتنامه دهخدا
کاتب درج . [ ت ِ ب ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاتب الدرج . نویسنده ای را گویند که شغل او فقط نوشتن احکام بر روی کاغذی است که آن را درج گویند. (دزی ج 1 ص 431): و کتب للکامل بن العادل القاضی امین الدین سلیمان المعروف بکاتب الدرج الی ان توفی ّ. (صب...
-
درج کردن
دیکشنری فارسی به عربی
إدراجٌ
-
address field, champ de l'adresse (fr.)
جای درج نشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات - پست] محلی مستطیلشکل بر روی پاکت پُستی که نشانی گیرنده و فرستنده بر روی آن درج میشود
-
دُرج و گهر
فرهنگ گنجواژه
خزینه جواهر، جواهر
-
جستوجو در متن
-
أدْراجُ اعتماداتٍ في الْميزانية
دیکشنری عربی به فارسی
گنجاندن اعتباراتي در ترازنامه , درج اعتبارات در بودجه
-
تفریغ بودجه
واژهنامه آزاد
"تفریغ" از نظر لغوی یعنی فارغ ساختن و تفریغ بودجه در اصطلاح مالی، فراغت از بودجه و یا نتیجه اجرای بودجه است.
-
بودجه
واژهنامه آزاد
جدولی که در ان هزینه پس انداز ودرامد به کار برده باشند بودجه می گویی
-
اعتبارات
لغتنامه دهخدا
اعتبارات . [اِ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ اعتبار، یعنی اطمینانی که بانک یا مؤسسه بشخص میکند و تا مبلغ معینی از سرمایه ٔ خودرا در اختیار او میگذارد. (از فرهنگ فارسی معین ).