کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درجه و مدال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درجه و مدال
فرهنگ گنجواژه
نشان.
-
واژههای مشابه
-
درجة
لغتنامه دهخدا
درجة. [ دِ رَ ج َ ] (ع اِ) ج ِ دُرْج ، پیرایه دان زنان . (از منتهی الارب ). رجوع به دُرج شود.
-
درجة
لغتنامه دهخدا
درجة. [ دُ ج َ ] (ع اِ) یکی دُرج ، پیرایه دان زنان . (از منتهی الارب ). رجوع به دُرج شود.
-
درجة
دیکشنری عربی به فارسی
زينه , درجه , رتبه , پايه , ديپلم يا درجه تحصيل , نمره , درجه بندي کردن , نمره دادن , پله , نردبان , پله کان , مرتبه
-
هم درجه
فرهنگ واژههای سره
همتراز
-
هم درجه
لغتنامه دهخدا
هم درجه . [ هََ دَ رَ ج َ / ج ِ ] (ص مرکب ) برابر.مساوی . هم پایه . (یادداشت مؤلف ). هم رتبه . هم شأن .
-
degree of freedom
درجۀ آزادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] تعداد واحدهای اطلاع مستقل در یک نمونه در برآورد یک پارامتر یا محاسبۀ یک آماره
-
degree of saturation, volume to capacity ratio
درجۀ اشباع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نسبت جریان ورودی به ظرفیت در یک چرخۀ جریان
-
degree of polymerization
درجۀ بسپارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] شمار واحدهای تکراری در یک مولکول بسپاری
-
degree of curvature
درجۀ قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اندازۀ زاوایهای که با انحراف 30 متر از خط راست در امتداد قوس افق تشکیل میشود
-
voice grade
صوتدرجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ویژگی خدمات ارتباطی صوتی که در آنها از طیف بسامدی صفر تا چهار کیلوهرتز استفاده میشود
-
درجة فهرنهايتية
دیکشنری عربی به فارسی
درجه حرارت فارنهايت
-
درجة مئوية
دیکشنری عربی به فارسی
سانتيگراد , صدبخشي
-
درجة الحرارة
دیکشنری عربی به فارسی
دما , درجه حرارت