کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درجه دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
business class
درجۀ تجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] درجهای در مسافرتهای هوایی که ارزانتر از درجۀ یک و گرانتر از درجۀ عادی است و برای بازرگانان تدارک دیده شده است متـ . تجاری
-
economy class, tourist class
درجۀ عادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، گردشگری و جهانگردی] نوعی درجه در مسافرتهای هوایی که نرخ آن از سایر درجات ارزانتر است و در آن خدمات کمتری به مسافر ارائه میشود؛ پایینترین سطح خدمات مسافرتی متـ . عادی 2، درجۀ گردشگری
-
degree of curvature
درجۀ قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اندازۀ زاوایهای که با انحراف 30 متر از خط راست در امتداد قوس افق تشکیل میشود
-
درجۀ گردشگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، گردشگری و جهانگردی] ← درجۀ عادی
-
deluxe class
درجۀ ممتاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] درجهای بسیار گران با کیفیت عالی خدمات اقامتی و پذیرایی و مسافرتی
-
first class
درجۀ یک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] برترین درجه در مسافرتهای هوایی که در آن مسافر در مرحلۀ قبل و بعد از پرواز و در طول پرواز از خدمات بهتر و بیشتری نسبت به مسافران عادی استفاده میکند
-
cope raise
خیز درجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] برجستگیهای نسبتاً ضخیم با گوشههای ناهموار و سطح صاف که عموماً بر یکی از سطوح ریختگی عمود هستند و در سطح جدایش قالب یا تکیهگاههای ماهیچه به وجود میآیند
-
voice grade
صوتدرجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ویژگی خدمات ارتباطی صوتی که در آنها از طیف بسامدی صفر تا چهار کیلوهرتز استفاده میشود
-
درجه دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا. اِمر.) 1 - دارای درجه و رتبه . 2 - مدرج ، دارای تقسیمات جزیی . 3 - فردی که دارای درجة نظامی است .
-
درجه بندی
لغتنامه دهخدا
درجه بندی . [ دَ رَ ج َ / ج ِ ب َ ] (حامص مرکب ) چیزی را به درجات و طبقات تقسیم کردن .
-
درجه دار
لغتنامه دهخدا
درجه دار. [ دَ رَ ج َ / ج ِ ] (نف مرکب ) درجه دارنده . دارای درجه و رتبه . || مدرّج . دارای تقسیمات جزئی ، چون خطکش درجه دار. || (اصطلاح نظامی ) فردی با درجه ٔ فروتر از ستوان سومی . (از سرجوخه تا استوار).
-
درجة فهرنهايتية
دیکشنری عربی به فارسی
درجه حرارت فارنهايت
-
درجة مئوية
دیکشنری عربی به فارسی
سانتيگراد , صدبخشي
-
درجة الحرارة
دیکشنری عربی به فارسی
دما , درجه حرارت
-
درجه بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] dara(e)jebandi تقسیم کردن چیزی به چند درجه یا طبقه.