کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درجریان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درجریان
دیکشنری فارسی به عربی
اثناء ، إبَّانَ (في إبَّانِ)
-
واژههای مشابه
-
تماسهایی درجریان است (برقرار است)
دیکشنری فارسی به عربی
اِتّصالاتٌ تَجري (سارية، جاريةٌ)
-
جستوجو در متن
-
اثناء
دیکشنری عربی به فارسی
درمدت , هنگام , درجريان , در طي
-
اِتّصالاتٌ تَجري (سارية، جاريةٌ)
دیکشنری عربی به فارسی
تماسهايي درجريان است (برقرار است)
-
إبَّانَ (في إبَّانِ)
دیکشنری عربی به فارسی
هنگام , زمان , حين , وقت , موقع , درطول , درخلال , درجريان
-
مستحضر
واژگان مترادف و متضاد
آگاه، باخبر، خبردار، درجریان، مخبر، مطلع، واقف ≠ بیخبر
-
باخبر
واژگان مترادف و متضاد
آگاه، داننده، درجریان، مستحضر، مطلع، ملتفت، وارد، واقف ≠ غافل، بیخبر
-
فراشد
واژهنامه آزاد
درجریان بوجود امدن یک شی، یادر روند تولید، تکمیل شده ویابوجو امده شده .
-
جاری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] jāri ۱. روان؛ رونده؛ درجریان: آب جاری.٢. [مجاز] رایج.٣. کنونی؛ فعلی: ماه جاری.
-
رایج
لغتنامه دهخدا
رایج .[ ی ِ ] (ع ص ) رائج . اسم فاعل از «روج ». روا. (دهار)(ناظم الاطباء). روان و جاری . (منتهی الارب ). روان . (دهار). مقابل ناروا. که بستانند. که بردارند. مقابل نارایج که بهیچش نستانند. خریدارگیر. هر چیز که روایی داشته باشد و در داد و ستد همه کس آن...
-
لر بزرگ
لغتنامه دهخدا
لر بزرگ . [ ل ُ رِ ب ُ زُ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی گوید: ولایت لرستان دو قسم است . لر بزرگ و لر کوچک به اعتبار دو برادر که در قرب سنه ٔ ثلاثمائه ٔ (300 هَ . ق .). حاکم آنجابوده اند. (تاریخ گزیده ص 537). و هم او گوید در ذکرعراق عجم : تومان لر بزرگ ولایتی...
-
چشمه علی دامغان
لغتنامه دهخدا
چشمه علی دامغان . [ چ َ م َ ع َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «چشمه ای است در چهارفرسخی شهر دامغان که آبش از سمت شمال شهر بسمت جنوب جاری است وبا آبهای دیگر که ضمیمه ٔ آن میشود بطرف شهر دامغان می آید و دهات و قریه های متعدد را در بین راه و حوالی ...
-
اتازونی
لغتنامه دهخدا
اتازونی . [ اِ ] (اِخ ) (از اِتا، ملک ها + اونی ، متّحده ) نام مملکتی بزرگ واقع در آمریکای شمالی که آنرا دول متحده و جمهوری متحده نیز گویند. پایتخت این ملک واشنگتن است .وضع طبیعی و حدود آن : ممالک متحده ٔ آمریکای شمالی که بین 26 و 49 درجه ٔ عرض شمالی...