کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دربند و پس قلعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دربند و پس قلعه
لهجه و گویش تهرانی
دهات بالای شمیران
-
دربند و پس قلعه
فرهنگ گنجواژه
ییلاق شمال تهران .
-
واژههای مشابه
-
دربند آهنین
لغتنامه دهخدا
دربند آهنین . [ دَ ب َ دِ هََ ] (اِخ ) در آهنین . رجوع به در آهنین شود.
-
پای دربند
لغتنامه دهخدا
پای دربند. [ دَ ب َ ] (ص مرکب ) مُقیّد. مغلول : عالمت یوز پای دربند است واعظت مرغ دانه در منقاراین یکی چون کند تمام سخن وآن دگر کی کند بکام شکار.اوحدی .
-
جستوجو در متن
-
باستیون
فرهنگ فارسی معین
(سْ یُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - بنای مرتفعی که در قلعه سازند. 2 - قلعه ای که در آن اسلحه و ابزار جنگی ذخیره کنند.
-
قلاگردن
لغتنامه دهخدا
قلاگردن . [ ق َ گ َ دَ ] (اِخ ) قلعه گردن . از قلعه ها و استحکامات تنکابن است . رجوع به مازندران و استرآباد رابینو ص 47 شود.
-
شکنوان
لغتنامه دهخدا
شکنوان . [ ] (اِخ ) نام یکی از سه قلعه بوده در قدیم که به امر جمشید درشهر اسطخر ساخته شده ، و آن سه [ اصطخر، شکسته و شکنوان ] را سه گنبدان می خواندند. (از نزهةالقلوب ج 3 ص 120 و 132) : سه قلعه یکی قلعه ٔ اصطخر، دوم قلعه ٔ شکسته ، سوم قلعه ٔ شکنوان در...
-
پل دخترورجه
لغتنامه دهخدا
پل دخترورجه . [ پ ُ ل ِ دُ ت َ وَ ج َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه خرّم آباد به دزفول میان قلعه ٔ حسینه و قلعه ٔ بلارود در 770100 گزی طهران .
-
استا
لغتنامه دهخدا
استا. [ اِ ] (اِخ ) (قلعه یا حصار...) قلعه ایست از ولایت رستمدار که بحصانت تمام اشتهار دارد. (جهانگیری ) (شعوری ). و رجوع به حبیب السیر جزو4 از ج 3 ص 335 و 344 و 345 شود.
-
شکسته
لغتنامه دهخدا
شکسته . [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) قلعه ای بوده در قدیم در حوالی قلعه ٔ اصطخر فارس . (از نزهةالقلوب ج 3 ص 120 و 132). قلعه ٔ شکسته ای است در نزدیکی تخت جمشید. (جغرافیای غرب ایران ص 131). نام قلعه ای قدیم . (ناظم الاطباء). نام قلعه ای بنام کرده ٔ جم...
-
تیرخدای
لغتنامه دهخدا
تیرخدای . [خ ُ ] (اِخ ) قلعه ٔ تیرخدای ، این قلعه به خیره است و قلعه ای است سخت عظیم بر کوهی بغایت بلندی و از بهر آن این را تیرخدای خوانند، و بر آن جنگ نیست و هوای آن سردسیر است و آب از مصنعهاست . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 159). رجوع به نزهةالقلوب ج 3...
-
جرجان
لغتنامه دهخدا
جرجان . [ ج ُ ] (اِخ ) قلعه ٔ جرجان . نام قلعه ای است که بمنزله ٔ زندان میبود.مؤلف تاریخ گزیده آرد: خلف بن احمد بعد از مدتی مخالفت سلطان محمود کرد و به ایلک خان پناه برد. سلطان محمود آگاه شد او را از سیستان بقلعه ٔ جرجان فرستاد آنجا بود تا درگذشت . ...
-
اصطهبانان
لغتنامه دهخدا
اصطهبانان . [ اِ طَ ] (اِخ ) (قلعه ٔ...)حمداﷲ مستوفی ذیل خطه ٔ شبانکاره آرد: شهرکی پردرخت است ، هوایی معتدل دارد و درو از همه نوع میوه بود و آب روان بسیار دارد و در آن حدود قلعه ای محکم است ، بوقت نزاع سلاجقه با شبانکاریان اتابک چاولی آنرا خراب کرد و...