کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درباخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درباخته
لغتنامه دهخدا
درباخته . [ دَ ت َ/ ت ِ ] (ن مف مرکب ) باخته . از دست داده : گویند رفیقانم در عشق چه سرداری گویم که سری دارم درباخته در پایی . سعدی .رجوع به درباختن شود.
-
جستوجو در متن
-
باخته
لغتنامه دهخدا
باخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) اسم مفعول از باختن است : هزار کوفته ٔ دهر گشت ازو بمرادهزار باخته ٔ چرخ گشت ازو بمرام . فرخی .- امثال : حریف باخته با خود همیشه در جنگ است .- باخته دل ؛ کسی که دل از دست داده .- باخته رنگ ؛ کسی یا چیزی که لون اصلی خو...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الخضر معروف به خضرویه ٔ بلخی . یکی از بزرگان صوفیه و او را کتابی است به نام الرعایة بحقوق اﷲ. (کشف المحجوب هجویری ). و در صفةالصفوة (ج 4 ص 337) آمده است که : کنیه ٔوی ابوحامد و مصاحِب ابوتراب نخشبی و حاتم اصم بود و نزد [ ب...
-
ابوعلی بن سینا
لغتنامه دهخدا
ابوعلی بن سینا. [ اَ ع َ لی ی ِ ن ِ ] (اِخ ) حسین بن عبداﷲبن حسن بن علی بن سینا ملقب به حجةالحق شرف الملک امام الحکماء. معروف به شیخ الرئیس . از حکمای فخام و علمای کبار جهان و اطبای اسلام است . مراتب علمش بیشتر از آن که محاسب وهم تواند احصا کند و مقا...