کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کیاست
واژگان مترادف و متضاد
تدبیر، تیزفهمی، درایت، زیرکی، فراست، هوش، هوشیاری
-
tact
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاکتیک، درایت، کاردانی، ملاحظه، نزاکت، سلیقه
-
ارشین
فرهنگ نامها
(تلفظ: aršin) دوستترین ؛ (در اعلام) نام یکی از شاهدختهای هخامنشی است که در زمان خود به درایت و کاردانی مشهور بوده است .
-
ادراک
واژگان مترادف و متضاد
درایت، درک، دریافت، شعور، فهم، فهمیدن، وقوف، هوش، هوشمندی
-
کياسة
دیکشنری عربی به فارسی
عقل , ملا حظه , نزاکت , کارداني , مهارت , سليقه , درايت
-
درایات
لغتنامه دهخدا
درایات . [ دِ ] (ع اِ) ج ِ درایة، درایت : و محققان درایات و مدرسان سور و آیات . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان آوی ص 119). و رجوع به درایت و درایة شود.
-
فراست
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادراک، تفرس، دانایی، درایت، دریافت، زیرکی، کیاست، مهارت، هشیاری، هوش، هوشمندی، هوشیاری ۲. قیافهشناسی
-
تدبیر
واژگان مترادف و متضاد
پایاننگری، تمهید، چاره، چارهاندیشی، حزم، درایت، رایزنی، سیاست، شگرد، کیاست، مشورت، مشی، وسیله
-
درایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) derāye ۱. = درایت۲. (اسم) در حدیث، علمی که دربارۀ احادیثی که از پیغمبر اسلام نقل کردهاند بحث میکند تا معلوم شود کدام یک درست و کدام نادرست است.
-
مِرَّةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
شدت و يا پختگي عقل و رأي - درايت و توانمندى شگفت (از ماده مرور گرفته در این وزن نوع خاصی از مرور را می رساند )
-
کمال
فرهنگ نامها
(تلفظ: kamāl) (عربی) آخرین حد چیزی ، نهایت ، بسیاری ؛ سر آمد بودن در داشتن صفتهای خوب ، بیعیب و نقص بودن ، کامل بودن ؛ خردمندی و دانایی ، فرزانگی ، درایت ؛ کاملترین و بهترین صورت و حالت هر چیز ؛ (در تصوف) رسیدنِ سالک به مقام محو ؛ (در فلسفه) صورت و...
-
هوش
واژگان مترادف و متضاد
۱. خرد، عقل ۲. درایت، فراست، فهم، کیاست ۳. ادراک، شعور ۴. جان، روح ۵. بیداری، زیرکی ۶. استعداد ۷. مرگ، موت
-
ادری
لغتنامه دهخدا
ادری . [ اَ را ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از درایت . داناتر. بدرایت تر. آگاه تر : فالعقل فن واحدو طریقه ادری و ارصد والجنون فنون .- امثال :صاحب البیت (یا اهل البیت ) ادری بما فی البیت .
-
حسن ادنی
لغتنامه دهخدا
حسن ادنی . [ ح َ س َ ن ِاَ نا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح رجال و درایت ، به حدیثی گویند که نسبت آن به حدیث حسن ، مثل صحیح ادنی است نسبت به حدیث صحیح که در محل خود گذشت .
-
حسن اعلی
لغتنامه دهخدا
حسن اعلی . [ ح َ س َ ن ِ اَ لا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح رجال و درایت حدیثی است که نسبت آن به حسن ، مثل حدیث صحیح اعلی است ، نسبت به حدیث صحیح .