کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دراویدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دراویدی
/derāvidi/
معنی
از خانوادههای اصلی زبانی، شامل برخی زبانهای رایج در جنوب دکن و جزیرۀ سیلان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دراویدی
لغتنامه دهخدا
دراویدی . [ دِ ] (اِخ ) (زبانهای ...) نام گروهی مستقل از زبانهاکه بیشتر در جنوب هندوستان و سیلان شایع است . لهجه ٔ براهوی بلوچستان و افغانستان نیز از این دسته زبانهاست . عده ٔ متکلمین به این زبان در هند در 1931 م . بالغ بر 71 میلیون تن (بتقریب ) و در...
-
دراویدی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) derāvidi از خانوادههای اصلی زبانی، شامل برخی زبانهای رایج در جنوب دکن و جزیرۀ سیلان.
-
جستوجو در متن
-
Dravidian language
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زبان دراویدی
-
تامیل
لغتنامه دهخدا
تامیل . (اِخ ) شعبه ای از نژاد دراویدی هند که در جنوب هند و شمال سراندیب اقامت دارند. || قدیمترین و مترقی ترین و معروفترین السنه ٔ دراویدی (هند). رجوع به وبستر و کتاب کرد رشید یاسمی ص 46 شود.
-
گاورس
لغتنامه دهخدا
گاورس . [ وِ / وَ ] (اِ) معرب آن جاورس ، دانه ای شبیه به ارزن که بیشتر به کبوتران دهند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بطوری که از تقریر صاحب تحفة المؤمنین و غیره معلوم میشود غله ای است که به فارسی ارزن و به هندی چینا نامند و صاحب مصطفوی نوشته که آن را به...