کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دران و دوزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دران و دوزان
لغتنامه دهخدا
دران و دوزان . [ دَرْ را ن ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) درادوزا. راتق و فاتق . رجوع به درادوزا و درانه و دوزانه شود.
-
واژههای مشابه
-
دران دربد
لغتنامه دهخدا
دران دربد. [ دَ دَ ب َ ] (اِ مرکب )رئیس دربندها. (ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 417).
-
دران هنگام
دیکشنری فارسی به عربی
ثم
-
دران حدود
دیکشنری فارسی به عربی
ما يقرب من ذلک
-
ره جامه دران
لغتنامه دهخدا
ره جامه دران . [ رَهَِ م َ / م ِ دَ ] (اِ مرکب ) راه جامه دران . نوایی ازساخته های نکیسا. (از برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ). رجوع به ترکیب راه جامه دران در ذیل راه شود.
-
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
دیکشنری فارسی به عربی
صندوق
-
مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
دیکشنری فارسی به عربی
اتجاه عام
-
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
دیکشنری فارسی به عربی
مرج
-
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
دیکشنری فارسی به عربی
فقدان الذاکرة
-
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند
دیکشنری فارسی به عربی
مباهاة
-
جستوجو در متن
-
پیه دان
لغتنامه دهخدا
پیه دان . (اِ مرکب ) روغن دان . || ظرفی کوچک که در آن لحاف دوزان پیه کنند و سوزن در آن فرو برند تا چرب شود و آسان تر در جامه فرو رود و آسان تر برآید. ظرفی چوبی یا از پارچه که لحاف دوز پیه در آن دارد و روانی راسوزن در آن فرو برد. جای پیه لحاف دوزان که...
-
درانه و دوزانه
لغتنامه دهخدا
درانه و دوزانه . [ دَرْ را ن َ / ن ِ وُ ن َ / ن ِ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) راتق و فاتق در امور. درادوزا. دران و دوزان : درانه و دوزانه به سر کلک نیابی درانه و دوزانه به سر کلک و بنان است . منوچهری .رجوع به درادوزا شود.
-
در و دوز
لغتنامه دهخدا
در و دوز. [ دَ / دِ / دُ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) معنی ترکیبی آن دریدن و دوختن است و کسی را گویند که صاحب تجربه و دانا باشد که اگر احیاناً امر غلطی از او سر زند اصلاح آن را به دانستگی تواند. (لغت محلی شوشتر - نسخه ٔ خطی ). درادوزا. دران و دوزان ....