کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دران آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
دیکشنری فارسی به عربی
مرج
-
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
دیکشنری فارسی به عربی
فقدان الذاکرة
-
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند
دیکشنری فارسی به عربی
مباهاة
-
جستوجو در متن
-
چلیک
لغتنامه دهخدا
چلیک . [ چ ِ ] (ترکی ، اِ) در ترکی ، به معنی فولاد. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || ظرفی چوبین که دو قاعده ٔ آن بشکل دو دایره ٔ مسطح است . که بوسیله ٔ تخته هایی به یکدیگر متصل شده و درآن شراب ، سرکه و غیره ریزند . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ دکتر معین ). ...
-
قهرود
لغتنامه دهخدا
قهرود. [ ق ُ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان قهرود بخش قمصر شهرستان کاشان ، دارای 1800 تن جمعیت است . آب آن از رودخانه ٔ قهرود و 6 رشته قنات . محصول آن انواع میوه جات سردسیری ، غلات ، سیب زمینی و گل محمدی . این ده تلفن ، صندوق پست ، دبستان و دفتر ازدواج ...
-
خانه خواه
لغتنامه دهخدا
خانه خواه . [ ن َ / ن ِ خوا / خا ] (نف مرکب )دوستی که بی کلفت در خانه ٔ شخص آمد و شد کند. (ناظم الاطباء). محرم . صمیمی . گستاخ . خودمانی : از کسانی که بباغ آمد و رفتی دارندخانه خواهی که مرا هست همین صیاد است . سلیم (از آنندراج ). || آنکه در فصول و مو...
-
بافت
لغتنامه دهخدا
بافت . (اِخ ) شهرکی است به کرمان ، آبادان و با نعمت . (حدود العالم ). در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است : بافت نام یکی از بخشهای شهرستان سیرجان و همچنین نام قصبه ٔ مرکز بخش است . این بخش در خاور شهرستان سیرجان واقع و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : ا...
-
زردشت بزرگ
لغتنامه دهخدا
زردشت بزرگ . [ زَ دُ ت ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) زروان بزرگ . زرهون . این سه نام از نامهای حضرت ابراهیم ... باشد و این اسامی پهلوی است . (جهانگیری ). به زبان پهلوی نام حضرت ابراهیم علیه السلام و بعضی گویند به زبان سریانی . (برهان ). در فرهنگ و برهان آمده زرد...
-
ره انجام
لغتنامه دهخدا
ره انجام . [ رَه ْ اَ ] (اِ مرکب ) زاد و راحله و اسباب سفر از مرکب و مال سواری و جز آن . (ناظم الاطباء) (از برهان ) : به منزل رسانده ره انجام راگرو برده هم صبح و هم شام را. نظامی . || مرکب و مال سواری . (ناظم الاطباء). مرکب . (غیاث اللغات ). بعضی گوی...
-
سند
لغتنامه دهخدا
سند. [ س ِ ] (اِخ ) یکی از ایالات غربی پاکستان که 4928100 تن سکنه دارد. و شهر مهم و پایتخت سابق پاکستان ، کراچی در این ایالت است . و رودخانه ٔ سند آنرا مشروب میسازد. (فرهنگ فارسی معین ). نام ولایتی است معروف و مشهور و درآن شهرهای آباد است ، مانند: کن...
-
تغار
لغتنامه دهخدا
تغار. [ ت َ ] (اِ) طشت گلی را گویند. (برهان ) (غیاث اللغات ). تشت گلین است که درآن آب کنند و غذا نیز خورند یا گندم و جو پر کنند. (انجمن آرا) (آنندراج ). طشت گلین و سفالین و آوندی که سواران در آن خوراک اسب خود را ریزند. (ناظم الاطباء). تیغار. (منتهی ا...
-
ساری
لغتنامه دهخدا
ساری . (اِخ ) نام شهری بود از مازندران قریب به شهر آمل . (جهانگیری ) (برهان ). شهری است بسیار قدیم به مازندران ، از بناهای اسپهبد سارویه بن فرخان که از اولاد عم انوشیروان دادگر از طبقه ٔ آل باوند بوده و با ملوک بنی امیه معاصر ولیکن تا زمان خلافت عباس...
-
ده
لغتنامه دهخدا
ده . [ دِه ْ ] (اِ) قریه . (شرفنامه ٔ منیری ) (مهذب الاسماء). قریه و با یاء نیز به صورت دیه آمده . (از غیاث ). دَیْه ْ (درتداول مردم قزوین ) و در کتب نثر قدیم صورت دیه بیشتر آمده است . واحد کوچکی از محل سکنای جوامع که واحد بزرگتر آن شهر و متوسط آن شه...
-
سمنان
لغتنامه دهخدا
سمنان . [ س ِ ] (اِخ ) شهرستان سمنان یکی از شهرستانهای استان دو کشور است . حدود و خلاصه ٔ مشخصات آن بشرح زیر است : از طرف شمال بخط الرأس سلسله جبال البرزاز طرف جنوب بدشت کویر مرکزی ، از خاور بشهرستان دامغان ، از باختر به بخش گرمسار و فیروزکوه از شهر...
-
عباس اول
لغتنامه دهخدا
عباس اول . [ ع َب ْ با س ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) (شاه ...) معروف به شاه عباس کبیر،فرزند سلطان محمد صفوی معروف به خدابنده فرزند بزرگ شاه طهماسب اول و نواده ٔ شاه اسماعیل اول ، سرسلسله ٔخاندان صفوی است . مادر وی خیر النساء بیگم دختر میرعبداﷲخان والی مازندرا...