کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درامان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درامان
دیکشنری فارسی به عربی
امن (فعل ماض)
-
جستوجو در متن
-
محصون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mahsun محفوظ و استوار؛ درامان.
-
بی قضو
واژهنامه آزاد
ازقضا و بلا درامان باشی
-
محفوظ
واژگان مترادف و متضاد
حفظ، درامان، محافظتشده، محروس، مصون
-
مامون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] ma'mun ۱. دراَمان؛ زنهاردادهشده.۲. امین.
-
مصون
واژگان مترادف و متضاد
ایمن، بری، حفظشده، درامان، محفوظ، نگاهداشته
-
محروس
واژگان مترادف و متضاد
درامان، محروسه، محفوظ، مصون، حراستشده ≠ نامحروس
-
مامون
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایمن، درامان ۲. امانتدار، امین ۳. مورداعتماد، معتمد
-
ایمن
واژگان مترادف و متضاد
امان، بزینهار، بیترس، درامان، سالم، مامون، مصون، مطمئن
-
خایف، خائف
واژگان مترادف و متضاد
بیمناک، ترسان، ترسنده، ترسو، جبون، متوحش، وحشتزده، هراسان، هراسناک ≠ ایمن، درامان
-
امن (فعل ماض)
دیکشنری عربی به فارسی
بيمه کردن , بيمه بدست اوردن , ضمانت کردن , ايمن , بي خطر , مطملن , استوار , محکم , درامان , تامين , حفظ کردن , محفوظ داشتن تامين کردن , امن
-
آسوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āsude ۱. آرام؛ آرامگرفته.۲. فارغ؛ آسایشیافته؛ دارای آسایش؛ آنکه در حال استراحت است؛ بیدرد؛ بیغم؛ نگهداریشده؛ حفظشده؛ محفوظ؛ درامان.
-
قلعه گازرگاه
واژهنامه آزاد
نام قلعه ای است در دهستان رقه ازتوابع شهرستان بشرویه خراسان جنوبی که درچهاگوشه آن برجک های دیدبانی قرارداردودرگذشته های خیلی دورمردم روستا برای درامان ماندن ازخطرراهزنان واشراربه آن پناه می بردنداین اثرمهم بیش ازپانصدسال قدمت دارد
-
تامین
واژگان مترادف و متضاد
۱. امان، امنیت، ایمنسازی ۲. آمادهسازی، فراهمسازی، بسیج، تحصیل، تدارک، ترتیب، تهیه ۳. آمینگویی ۴. امن کردن، ایمن ساختن، ایمن کردن ۵. امنیتدادن، اطمینان دادن ۶. آماده، فراهم، مهیا ۷. درامان، محفوظ ۸. آمینگویی