کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
درام
/derām/
معنی
۱. (ادبی، تئاتر) نمایش یا داستانی که به حوادث زندگی نزدیک باشد و مطالب غمانگیز و خندهدار هر دو در آن وجود داشته باشد.
۲. (صفت) [عامیانه، مجاز] ناراحتکننده و غمانگیز.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. نمایشنامه
۲. غمانگیز، غمبار
۳. بحرانی، وخیم
دیکشنری
drama
-
جستوجوی دقیق
-
درام
واژگان مترادف و متضاد
۱. نمایشنامه ۲. غمانگیز، غمبار ۳. بحرانی، وخیم
-
درام
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ فر. ] (اِ.)1 - نمایشنامه . 2 - نمایشنامه ای که در آن همه گونه رویدادی وجود دارد، چه غم انگیز، چه شادی آور.
-
درام
لغتنامه دهخدا
درام . [ دَ ] (اِخ ) از دیههای قاسان بوده است ، و در مورد تسمیه ٔ آن در تاریخ قم چنین آمده : و بعد از آن موضع درام ظاهر شد، و گفتند در انبر یعنی مجمع شعب پس از این جهت است آنرا درام نام کردند، و گویند که نام او در اصل درِ آرام بوده است یعنی در شادی ،...
-
درام
لغتنامه دهخدا
درام . [ دَرْ را ] (اِخ ) از معظم قرای طارم علیا. (نزهة القلوب ج 3 ص 65). دهی است جزءدهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان ، واقع در77هزارگزی شمال باختری سیردان و سر راه عمومی خلخال به طارم با 751 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ سیاه و راه آن مالرو ...
-
درام
لغتنامه دهخدا
درام . [ دَرْ را ] (ع ص ) زشت رفتار. (منتهی الارب ). قبیح و زشت در رفتار. (از اقرب الموارد). || (اِ) خارپشت . (منتهی الارب ). قنفذ. (اقرب الموارد).
-
درام
لغتنامه دهخدا
درام . [ دِ ] (فرانسوی ، اِ) نمایشنامه و داستانی که موضوع آن غم انگیز و شادی بخش باشد. (اصطلاح تآتر) لفظی که گاه بمعنی تئاتر بطور کلی و گاه به معنی جنبه های خاص هنر نمایش بکار میرود. اصل یونانی این کلمه ، «دراما» است به معنی «کاری که میشود» یا «عملی ...
-
درام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: drame] derām ۱. (ادبی، تئاتر) نمایش یا داستانی که به حوادث زندگی نزدیک باشد و مطالب غمانگیز و خندهدار هر دو در آن وجود داشته باشد.۲. (صفت) [عامیانه، مجاز] ناراحتکننده و غمانگیز.
-
درام
دیکشنری فارسی به عربی
مسرحية
-
واژههای مشابه
-
درام دروم
لغتنامه دهخدا
درام دروم . [ دِ دُ ] (صوت ) در تداول عامه ، آواز موزیک . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
واژههای همآوا
-
درعم
لغتنامه دهخدا
درعم . [ دِ ع ِ ] (ع ص ، اِ) هیچکاره ٔ بدزبان . (از منتهی الارب ). تباه و بد زبان . (از اقرب الموارد). بی ادب . || روستایی . || بدجنس . || مصاحب پست . (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
drumline
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درام
-
drum up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درام