کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دراز و کوتاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دراز بی نور
لهجه و گویش تهرانی
قدبلند بی حال
-
دست گدایی ،()دراز کردن
لهجه و گویش تهرانی
سئوال،گدایی
-
خاله گردن دراز
لهجه و گویش تهرانی
شتر
-
زبان دراز کردن
واژهنامه آزاد
اعتراض کردن.
-
زبان بر سرکسی دراز داشتن
لغتنامه دهخدا
زبان بر سرکسی دراز داشتن . [ زَ ب َ س َ رِ ک َ دِ ت َ ] (مص مرکب ) حق اعتراض به او داشتن . || مسلط بودن برکسی .
-
کلیساهایی که سالن دراز دارند
دیکشنری فارسی به عربی
کنيست
-
طوطی کوچک دراز دم وسبز رنگ
دیکشنری فارسی به عربی
ببغاء
-
مثل غاز یا گردن دراز حمله ور شدن وغدغد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اوزة
-
جستوجو در متن
-
اذوط
لغتنامه دهخدا
اذوط. [ اَ وَ ] (ع ص ) ناقص زنخ از مردم و جزآن ، یا آنکه حنک زبرین او دراز و حنک زیرین وی ناقص و کوتاه باشد. کوتاه زنخ . (مهذب الاسماء). خردچانه .
-
کوتاه عمر
لغتنامه دهخدا
کوتاه عمر. [ ع ُ ] (ص مرکب ) که عمرش کوتاه باشد. کوتاه زندگانی . کوته زندگانی . که مدت حیاتش طولانی نباشد : یکایک همی پروریشان به نازچه کوتاه عمر و چه عمر دراز. فردوسی .و از اینجا گفته اند که عاشقان کوتاه عمر باشند. (سندبادنامه ص 150). درخت شفتالو کو...
-
کوته
لغتنامه دهخدا
کوته . [ ت َه ْ ] (ص ) مخفف کوتاه . (آنندراج ). کوتاه . (فرهنگ فارسی معین ). کم طول . قصیر : زندگانی چه کوته و چه درازنه به آخر بمرد باید باز؟ رودکی .چرا عمر طاووس و درّاج کوته چرا مار و کرکس زِیَد در درازی . ابوطیب مصعبی .شب کوته که صبح زود دمیدنه ن...
-
کوته زندگانی
لغتنامه دهخدا
کوته زندگانی . [ ت َه ْ زِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) کوتاه زندگانی . کوتاه عمر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ولیکن رادمردان جهاندارچو گل باشند کوته زندگانی . دقیقی .هرکه به محل رفیع رسید، اگرچه چون گل کوته زندگانی بود عقلا آن را عمری دراز شمرند. (کلیله و ...
-
طاق و ازج
فرهنگ گنجواژه
اصطلاحات معماری، طاق کوتاه و دراز.
-
کوتاه بالا
لغتنامه دهخدا
کوتاه بالا. (ص مرکب ) پست قد و آنکه قد و بالای وی دراز نباشد. (ناظم الاطباء). کوته بالا. کوتاه قد. قصیر. (فرهنگ فارسی معین ). کوتاه قامت . قصیرالقامه . کوتوله . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کوته بالا شود.
-
میان بالا
لغتنامه دهخدا
میان بالا. [ یام ْ ] (ص مرکب ) مرد متوسطقامت . (آنندراج ). نه بلند و نه کوتاه . (ناظم الاطباء). میانه بالا. میانه قد. آنکه قدش نه بلند باشد نه کوتاه . متوسطقامت . (از یادداشت مؤلف ). نه بلند و نه کوتاه . (ناظم الاطباء). ربعه . که قدی متوسط نه بلند و...