کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دراز و باریک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
برآفتاب دراز
لغتنامه دهخدا
برآفتاب دراز. [ ب َ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قسمت آباد بخش درود شهرستان بروجرد است که 260 تن سکنه دارد. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 6).
-
دست دراز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) dastderāz ۱. کسی که دستهای دراز دارد؛ درازدست.۲. [قدیمی، مجاز] زبردست.
-
روده دراز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] rudederāz کسی که بسیار حرف میزند؛ پرحرف؛ پرگو.
-
دراز کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
راحة
-
زبان دراز
دیکشنری فارسی به عربی
سيء
-
دراز شدگی
دیکشنری فارسی به عربی
اطالة
-
دراز وباریک
دیکشنری فارسی به عربی
نحيف
-
دراز کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتل , طول
-
دراز شدن
دیکشنری فارسی به عربی
طول
-
دراز عمری
دیکشنری فارسی به عربی
طول العمر
-
دالون دراز
لهجه و گویش تهرانی
راهرو طولانی
-
دراز کردن
لهجه و گویش تهرانی
تنبیه کردن مقصر،مجازات
-
درازِ لقلقو
لهجه و گویش تهرانی
دراز بی قواره ولاغر
-
دماغ دراز
لهجه و گویش تهرانی
بینی دراز
-
روده دراز
لهجه و گویش تهرانی
پر حرف،وِراج