کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درازگوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
درازگوش
/derāzguš/
معنی
= خر۱
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. الاغ، حمار، خر
۲. خرگوش
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
درازگوش
واژگان مترادف و متضاد
۱. الاغ، حمار، خر ۲. خرگوش
-
درازگوش
لغتنامه دهخدا
درازگوش . [ دِ ] (ص مرکب ) آن که گوش دراز دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا). طویل الاذن . طویل الاَّذان . أخطل . خَطلاء. || (اِ مرکب ) خر. حمار. خراولاغ . الاغ . چاروا. چارپا. (یادداشت مرحوم دهخدا) : بسر بزرگی جَدّان من که بودیشان درازگوش ندیم و درازدم بو...
-
درازگوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] derāzguš = خر۱
-
درازگوش
واژهنامه آزاد
(گنابادی) دِرازْگُوْش (derazgouwsh) الاغ، خَر. (رک دهخدا و عمید)
-
واژههای مشابه
-
دِرازْگُوْش
لهجه و گویش گنابادی
derazgouwsh در گویش گنابادی یعنی الاغ ، خَر
-
واژههای همآوا
-
دراز گوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - الاغ ، خر. 2 - خرگوش .
-
دِرازْگُوْش
لهجه و گویش گنابادی
derazgouwsh در گویش گنابادی یعنی الاغ ، خَر
-
جستوجو در متن
-
حمار
واژگان مترادف و متضاد
الاغ، خر، درازگوش ≠ بقر، گاو، گوساله
-
الاغ
واژگان مترادف و متضاد
۱. حمار، خر، درازگوش ۲. احمق
-
خر
واژگان مترادف و متضاد
۱. الاغ، حمار، درازگوش ۲. احمق، نادان، کودن ۳. بزرگ، درشت، زمخت(پیشوندواره)
-
آذن
لغتنامه دهخدا
آذن . [ ذَ ] (ع ص ) مرد کلان گوش . بلّه گوش . حیوان بزرگ گوش و درازگوش .
-
ابن شنه
لغتنامه دهخدا
ابن شنه . [ اِ ن ُ ش َن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) خر. حمار. درازگوش .