کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درازکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
درازکش
/derāzke(a)š/
معنی
حالتی از قرار گرفتن بر روی زمین، بهخصوص در موقع تیراندازی، که به سینه روی زمین میخوابند و پاها را دراز میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
flat
-
جستوجوی دقیق
-
درازکش
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عامیانه] derāzke(a)š حالتی از قرار گرفتن بر روی زمین، بهخصوص در موقع تیراندازی، که به سینه روی زمین میخوابند و پاها را دراز میکنند.
-
درازکش
لهجه و گویش تهرانی
خوابیده
-
واژههای مشابه
-
extended burial, lightly flexed burial, extention burial
تدفین درازکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تدفینی که در آن جسد درازکش، با زاویۀ 180 درجه، در گور گذاشته میشود
-
درازکش کردن
لغتنامه دهخدا
درازکش کردن . [ دِ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در اصطلاح نظام ، بروی خفتن . برو بدرازاخفتن . (یادداشت مرحوم دهخدا). دمر شدن . به رو بر زمین قرار گرفتن . از حرکات نظام هنگام تیراندازی ، تا خویشتن استتار کنند و هدف گلوله ٔ دشمن قرار نگیرند.
-
جستوجو در متن
-
supine burial
تدفین طاقباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی تدفین درازکش که در آن جسد پشت بر خاک و رو به آسمان دارد
-
dive
شیرجه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] 1. پرش شناگر به داخل آب، معمولاً با سر 2. جهش بلند به طرفین و فرود درازکش دروازهبان بهمنظور تصاحب یا مهار توپ