کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درازنره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درازنره
لغتنامه دهخدا
درازنره .[ دِ ن َ رَ / رِ ] (ص مرکب ) آنکه نره ای دراز دارد، چون : اسب درازنره . (یادداشت مرحوم دهخدا). که شرم بلند و طویل دارد: سَملَج ؛ مرد دراز و گرد نره . فَخور و فَیٌخَر؛ اسب بزرگ و دراز نره . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مسملج
لغتنامه دهخدا
مسملج . [ م ُ س َ ل َ ] (ع ص ) رجل مسملج الذکر؛ مرد درازنره . (منتهی الارب ).
-
نیطل
لغتنامه دهخدا
نیطل . [ ن َ طَ ] (ع اِ) کوزه ای که شراب پیمایند به وی . (منتهی الارب ). پیمانه ٔ خمر. (مهذب الاسماء). مکیال خمر. (اقرب الموارد). پیمانه ٔ شراب و شیر. پیاله ٔ نمونه نزد باده فروشان . نیطِل . نئطل . (از متن اللغة). پیمانه ٔ شراب . نیطَل . (ناظم الاطبا...