کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درازمنقار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درازمنقار
لغتنامه دهخدا
درازمنقار. [ دِ م ِ ] (ص مرکب ) آنکه منقار دراز دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
عبنقاء
لغتنامه دهخدا
عبنقاء. [ ع َ ب َ ] (ع ص ) عقاب درازمنقار. (مهذب الاسماء). عقاب تیزچنگال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
درازنول
لغتنامه دهخدا
درازنول . [ دِ ] (ص مرکب ) درازمنقار: قُعقُع؛ مرغی است درازنول و درازپای . (منتهی الارب ).
-
قعقع
لغتنامه دهخدا
قعقع. [ ق ُ ق ُ ] (ع اِ) عکه ، یا مرغی است دیگر دشتی پیسه ، درازنوک و درازپای . (منتهی الارب ). عقعق ، یا پرنده ٔ دیگری است درازمنقار و پا ابلق رنگ . (اقرب الموارد). || لک لک یا لقلق . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).