کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درابزینات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درابزینات
لغتنامه دهخدا
درابزینات . [ دَ ] (ع اِ) ج ِ درابزین . نرده ها : و منها [ ای من الخصائص التی جمعت لابرویز ] تخت طاقدیس و هو سریر العاج و الساج و صفائحه و درابزیناته من الفضة و الذهب . (غرر اخبار ملوک الفرس ).
-
جستوجو در متن
-
درابزین
لغتنامه دهخدا
درابزین . [ دَ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از یونانی تراپزیون . طارمی . دارابزین . دارافزین .نرده . جلفق . (تاج العروس ). حلفق . تفاریج . محجر و شبکه ٔ اطراف باغ و خانه . (ناظم الاطباء). ج ، درابزینات .و رجوع به درابزینات شود : فلماتم بناؤهانقش علی دائرة ا...