کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دختن
لغتنامه دهخدا
دختن . [ دُ ت َ ] (مص ) مخفف دوختن باشد. رجوع به دوختن شود. || دوشیدن . (برهان ) (آنندراج ) (لغت محلی شوشتر). رجوع به دوشیدن شود. || اندوختن و جمع کردن . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر).- دردختن ؛ مخفف «دردوختن » که سعایت و بدگوی...
-
واژههای مشابه
-
دُختَن
لهجه و گویش بختیاری
doxtan 1. دوختن (لباس)؛ 2. دوشیدن (شیر).
-
واژههای همآوا
-
دُختَن
لهجه و گویش بختیاری
doxtan 1. دوختن (لباس)؛ 2. دوشیدن (شیر).
-
جستوجو در متن
-
دخت
لغتنامه دهخدا
دخت . [ دُ ] (اِ) مخفف دختر. (جهانگیری ) (برهان ) (غیاث اللغات ) (لغت محلی شوشتر). دختر. (از آنندراج ). فرزند ماده . (یادداشت مؤلف ). بنت . سلیلة. (منتهی الارب ) : همچنان سرمه که دخت خوبروی هم بسان گرد بردارد ز اوی گرچه هر روز اندکی برداردش بافدم رو...