کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دختر خم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مدل (دختر)
دیکشنری فارسی به عربی
دميت العرض
-
دختر ترشیده
دیکشنری فارسی به عربی
عانس
-
دختر باکره
دیکشنری فارسی به عربی
عذراء
-
دختر پسروار
دیکشنری فارسی به عربی
فتاة مسترجلة
-
دختر خوانده
دیکشنری فارسی به عربی
بنت الزوجة
-
دختر گستاخ
دیکشنری فارسی به عربی
بنت وقحة
-
دختر جسور
دیکشنری فارسی به عربی
بنت وقحة
-
دختر بچه
لهجه و گویش تهرانی
دختر کوچک
-
شاه دختر
واژهنامه آزاد
مخفف آن:شهدخت به معنای دختر شاه، پرنسس
-
هفت دختر خضرا
لغتنامه دهخدا
هفت دختر خضرا. [ هََ دُ ت َ رِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایت از سبعه ٔ سیاره است که هفت کوکب باشد. (برهان ).
-
قلعه دختر گبر
لغتنامه دهخدا
قلعه دختر گبر. [ ق َ ع َ دُ ت َ رِ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خزل شهرستان نهاوند، واقع در 39هزارگزی باختری شهر نهاوند و 2هزارگزی کنگاور کهنه . سکنه ٔ آن 40 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
اشک دختر تاک
لغتنامه دهخدا
اشک دختر تاک . [ اَ ک ِ دُ ت َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب انگور : چه خلوت زهره ای در دامن خاک گواراتر ز اشک دختر تاک . زلالی (از آنندراج ).و رجوع به اشک تاک شود.
-
دختر لا سی
دیکشنری فارسی به عربی
يشم
-
دختر خانه مانده
دیکشنری فارسی به عربی
عانس
-
دختر شوخ و جوان
دیکشنری فارسی به عربی
مهرة