کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دخان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دخان
/doxān/
معنی
۱. چهلوچهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۹ آیه.
۲. دود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دود
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دخان
واژگان مترادف و متضاد
دود
-
دخان
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ ع . ] (اِ.) دود. ج . ادخنه .
-
دخان
لغتنامه دهخدا
دخان . [ دُ ] (اِخ ) سوره چهل وچهارمین از قرآن . مکیه و آن پنجاه ونه آیت است . پس از زخرف و پیش از جاثیه . (یادداشت مؤلف ). || اشاره بکسانی که منکرقیامت اند و میگوید که خدا آسمانها و آنچه را در میان آنها است بیهوده نیافریده و ناچار هر کس جزای کار خو...
-
دخان
لغتنامه دهخدا
دخان . [ دُ ] (ع اِ) دُخّان . (منتهی الارب ). دود که از آتش برآید. (غیاث اللغات ). دود. نحاس . یحموم . (یادداشت مؤلف ). درعرف عامه جسم سیاه بالارونده ای است که محصول آنچه ازآتش سوخته است میباشد. و در اصطلاح حکماء اعم از تعریف مذکور است و عبارتست از ...
-
دخان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَدخِنَة] doxān ۱. چهلوچهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۹ آیه.۲. دود.
-
واژههای مشابه
-
دُخَانٍ
فرهنگ واژگان قرآن
دود
-
دخان الفوج
لغتنامه دهخدا
دخان الفوج . [ دُ نُل ْ ] (ع ،اِ مرکب ) گیاهیست از انواع کومپوزه سنسیونیده شامل انواع و بیشتر در نواحی کوهستانی سرد نیم کره ٔ شمالی می روید. رجوع به کلمه ٔ آرنیکا در لاروس بزرگ شود.
-
دخان القواریر
لغتنامه دهخدا
دخان القواریر. [ دُ نُل ْ ق َ ](ع ، اِ مرکب ) دود آبگینه گران . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).دوده ٔ شیشه است . گرم و خشک و مقوی باصره و جالی و جهت سبل و ناخنه و بردن گوشت زیاد زخمها مفید است و دوده ٔ مرصاف جهت رطوبت چشم نافع و دوده ٔ بطم را نیز همین اثر است...
-
دخان الکندر
لغتنامه دهخدا
دخان الکندر. [ دُ نُل ْ ک ُ دُ ] (ع ، اِ مرکب ) دوده ٔ کندر است که او را سوزانند و طاسی معکوس گذارند تا دود در او جمع شود جهت ورم قرحه ٔ چشم و رویانیدن مژه و دفع موی زیاد و التیام قروح اعضاء نافع است .
-
نار و دُخان
فرهنگ گنجواژه
وسایل تدخین.
-
واژههای همآوا
-
دُخَانٍ
فرهنگ واژگان قرآن
دود
-
جستوجو در متن
-
دود
واژگان مترادف و متضاد
بخار، دخان، وافور