کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دجو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دجو
لغتنامه دهخدا
دجو. [ دَج ْوْ ] (ع مص ) دُجُوّ. رجوع به دُجُوّ شود.
-
دجو
لغتنامه دهخدا
دجو. [ دُ ج ُوو ] (ع مص ) تاریک شدن شب . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). تاریک گردیدن شب . دَجْوْ. || فروپوشیدن بعض موی بز بعض را و واخیده نشدن . || آرمیدن با زن . || تمام و فراخ گردیدن جامه . || قوی گردیدن اسلام و فروپوشیدن هر چیز را. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
djave
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دجو
-
تاریک گردیدن
لغتنامه دهخدا
تاریک گردیدن . [ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) تاریک شدن . تاریک گشتن .تیره و تار شدن : غُربة؛ تاریک گردیدن . اِظلام ؛ تاریک گردیدن شب . اغضاء؛ تاریک گردیدن شب . ادجاء؛ تاریک گردیدن شب . تدجی ؛ تاریک گردیدن شب . دجو؛ تاریک گردیدن شب . غسو، اِغساء، غَسی ً، غ...
-
تاریک شدن
لغتنامه دهخدا
تاریک شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تیره شدن . تار گردیدن . تیره گشتن : دجم ؛ تاریک شدن . (منتهی الارب ). ادلماس ؛ سخت تاریک شدن . (منتهی الارب ) : ز جای اندر آمد چو کوهی سیاه تو گفتی که تاریک شد مهر و ماه . فردوسی .بیامدچو با شیر نزدیک شدجهان بر دل شی...