کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دجنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دجنة
لغتنامه دهخدا
دجنة. [ دُ ج ُن ْ ن َ / دِ ج ِن ْ ن َ ] (ع اِ) تاریکی . || ابر برهم نشسته ٔ تاریک بی باران . (منتهی الارب ).ج ، دُجن . دُجنات . || فروپوشیدگی ابر به تاریکی و تراکم . یوم دُجنه (به اضافه و وصف هر دو آمده است ) و کذلک اللیله ، تضاف و تنعت . (منتهی الار...
-
دجنة
لغتنامه دهخدا
دجنة. [ دُ ن َ ] (ع اِ) رنگ تیره و هی فی الابل اقبح السواد. (منتهی الارب ). بعیر ادجن و ناقة دجناء نعت است از آن . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
دغنة
لغتنامه دهخدا
دغنة. [ دُ غ ُن ْ ن َ / دُ ن َ ] (ع اِ) ابر برهم نشسته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دجنة. || ابر تاریک بی باران . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به دجنة شود.
-
دجناء
لغتنامه دهخدا
دجناء. [ دَ ] (ع ص ) ناقة دجناء؛ نعت است از دجنة. (منتهی الارب ). ناقه ٔ تیره رنگ . (آنندراج ).
-
دجنات
لغتنامه دهخدا
دجنات . [ دُ ج ُن ْ نا ] (ع اِ) ج ِ دُجنة. (منتهی الارب ).
-
دجن
لغتنامه دهخدا
دجن . [ دُ ج ُن ن ] (ع ) ج ِ دُجنة. || تاریکی . || ابر تاریک برهم نشسته ٔ بی باران . || فروپوشیدگی ابر به تاریکی و تراکم . (منتهی الارب ).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی عین زربی منسوب به عین زربة، سرحد قرب مصیصة. شاعر است . او راست :و حقکم لازرتکم فی دجنةمن اللیل تخفینی کأنّی سارق و لازرت الاّ و السیوف شواهرعلی و اطراف الرّماح لواحق .رجوع به فوات الوفیات ج 1 ص 16 شود.
-
ذوالقافیتین
لغتنامه دهخدا
ذوالقافیتین . [ ذُل ْ ی َ ت َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) این صنعت چنان باشد که شاعر قطعه یا قصیده ای گوید که آن را دو قافیت پهلوی یکدیگر باشد: مثالش مسعودسعد گوید:یا لیلةٌ اظلمت علینالیلاء قاریة الدّجنّة.قد رکضت فی الدّجی علینادهماً خداریّة الأعنةفبت ا...
-
تاریکی
لغتنامه دهخدا
تاریکی . (حامص ) (از: تاریک + «َی »، پسوند مصدری ) پهلوی تاریکیه ، گیلکی تاریکی ، فریزندی و نطنزی تاریکی ، یرنی تاریکی ، گورانی تاریکی . ظلمت . تیرگی . سیاهی . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). و بدین معنی در آنندراج نیز آمده است ضد روشنی . تیرگی و سیاهی...